نمیدانم از بینندگان سریال پژمان هستید یا نه. طبیعتا من مانند خیلیهای دیگر و به بهانههای گوناگون٬ از بینندگان این سریال هستم. طبیعتا وقتی تا اینجایِ کار - قسمت سیزدهم - این سریال را به طور مرتب دنبال کردهام٬ به این معناست که به آن علاقه هم دارم. اما مسالهای در قسمتِ سیزدهم این سریال وجود داشت که من را مجاب به نوشتن این چند خط مختصر کرد.
سالهاست - در واقع از روزی که فهمیدیم تلویزیون و سریال و فیلم یعنی چه - عادت کردهایم - عادتمان دادهاند - که نقشِ زن در خانوادههایِ ایرانیِ مورد علاقهیِ صدا و سیما٬چیزی نیست جز کسب رضایت شوهر از طریق پخت و پز٬ شستن لباسها٬ انجام خریدهای خُرد خانه و .... اگر زنی در سریال/ فیلمی شاغل هم باشد٬ طبیعتا باید قسمت اعظم وقت و زندگیِ خود را در منزل بگذراند. معمولا زنی که چنین نقشی ندارد٬ از جمله شخصیتهای بد داستان خواهد بود.
تا اینجایِ سریال پژمان هم روند مشابهی وجود داشته. بهاره رهنما٬نقشِ زنی را بازی میکند که به فعالیتهای اجتماعی علاقهمند است. اما شاهد چه شخصیتی از او در فیلم هستیم: یک فرد احساساتی٬ بدون توجه به مسایلی که در زندگی وجود دارد٬ حماقتآمیز بودن کارهایی که انجام میدهد٬ عصبی٬ بیخیال٬ به دنبال جار و جنجال و دعوا با همه و ... ممکن است بعضی بگویند چنین شخصیتهایی در جامعهیِ واقعی هم داریم و طبیعتا من هم با شما موافقت میکنم. سوال این است که چرا صرفا شخصیتهایِ زن داستان به صرف جنسیت و «زن» بودن باید چنین ویژگیهایی داشته باشند؟ بنفشه - با بازی شقایق دهقان - نقش یک دختر تحصیلکرده را بازی میکند. تصویر داستان از بنفشه به عنوان یک زن تحصیل کرده که در بسیاری از سکانسها مشغول مطالعهیِ کتاب هم هست٬ یک انسان به غایت خنگ و بیعقل و عصبی است.
در قسمت سیزدهم٬ پدربزرگ داستان٬ قصد کرد که ازدواج کند. در وصف دلایل برای موافقت با زن گرفتن او٬ چیزی گفته نشد جز همان کلیشههای معمول: زن لازم است برای تر و خشک کردن٬ برای اینکه غذا درست کند٬ قرصها و لیوان آب را بیاورد٬ پای صحبتهایِ شوهر بنشیند و ...
در مقابل٬ تنها شخصیت به نسبت معقول داستان٬ کسی نیست جز بهرام - با بازی بیژن بنفشهخواه -. مشخصات بهرام چیست؟ مرد سنتی عاشق خانواده٬ تمایلاش به اینکه همسر خانواده غذاهای خانگی بپزد٬ به درس و مشق و بچهها برسد٬ به جای صرف وقت در فعالیتهای اجتماعی٬ زندگی را بچرخاند و ...
این چند خط مختصر را به این دلیل نوشتم که اولا تصور میکنم آموزش نابرابریهای جنسیتی و کلیشههایی که در ذهنِ ما ساخته شده و میشود٬ از چنین جاهایی آغاز میشود. از همین سریالهایِ پرطرفدار که همه تلاش خود را میکنند تا نقش زن را به موجود محبوس در خانه و بردهیِ شوهر - فرزند تقلیل دهند و زنانی که فعالیتهای اجتماعی دارند را موجوداتی بیقید٬ بدون توجه به خانواده و ... معرفی کنند. مسالهی دوم آن بود که حداقل انتظار من از افرادی نظیر پیمان قاسمخانی و سروش صحت٬ بیش از این بود که دست به بازتولید کلیشههای جنسیتی بزنند که سالهاست باعث شده «نیمی از کشور» برای رسیدن به حقوقِ اولیهیِ خود٬ با هزار گرفتاری روبهرو شوند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر