شاهین نجفی٬ اخیرا جدیدترین آلبوم خود با عنوان "ترامادول" را منتشر کرده است. آلبومی با هشت قطعه که در آن خبری از قطعات رپ - بسیاری شاهین نجفی را با آن شناختهاند - نیست و به نوعی ادامهی آلبوم قبلی او - "هیچ هیچ هیچ" است.
آلبوم ترامادول شامل یک قطعهیِ گیلکی با عنوان "بیا" است. از هفت قطعه بعدی٬ دو ترانه از مهدی موسوی و یغما گلرویی است و دیگر ترانهها را خود شاهین نجفی سروده است. نجفی علاوه بر ترانهسرایی٬ آهنگسازی چند قطعه را نیز به عهده داشته و مجید کاظمی٬ کار تنظیم آهنگها را بر عهده داشته است. آلبوم ترامادول٬ تا جایی که من پرسوجو کردم٬ به تقریب مورد استقبال طرفداران شاهین نجفی قرار گرفته و آنها این آلبوم را دوست داشتهاند.
اما بعد از گوش کردن به این آلبوم٬ چند نکته پیرامون "ترامادول" به ذهنام رسید:
الف. به نظر من - و طبیعتا این فقط یک نظر شخصی و سلیقهای است - صدای شاهین نجفی خیلی برای خواندن این شکل از موسیقی مناسب نیست. به خصوص در زمانهایی که نیاز به اوج گرفتن وجود دارد٬ صدای شاهین نجفی٬ بیشتر شبیه شخصی میشود که ناله میکند و نه خوانندهای که قرار است قسمت اوج ترانه را بخواند. به نظر من٬ این مساله به برخی از آهنگهای او لطمه زده٬ اتفاقی که در آلبوم قبلی و برخی تکآهنگها نیز رخ میدهد.
ب. شاهین نجفی از جمله خوانندگانی است که نسبت به اتفاقات پیرامونی خود٬ بیاعتنا نیست. او را میتوان از جمله هنرمندانی دانست که با لفظ "متعهد" از آنها یاد میکنند. این مساله ممکن است برای برخی خوشآیند و برای برخی دیگر٬ ناخوشآیند باشد - که خود من از حامیان هنر متعهد هستم-. با این وجود نباید فراموش کرد که میان آنچه که هنر متعهد نامیده میشود و پروپاگاندای سیاسی٬ تفاوت وجود دارد. مرز میان این دو٬ مرز باریکی است که میتواند اثر هنری را از یک شاهکار به یک تبلیغ سیاسی٬ تقلیل دهد. - یک مثال خوب برای این مساله تابلوی گرونیکای پیکاسو است که یک نقاشی ضدجنگ است-.
از طرف دیگر نباید فراموش کرد که یک اثر هنری٬ در وهله اول "اثر هنری" است٬ و قرار نیست در یک اثر هنری٬ تمام مشکلات جهان٬ مطرح شوند یا راهحلی برای آنها پیدا شود. تلاش برای مطرح کردن بخش اعظمی از مشکلات دنیا در قالب یک ترانه سه - چهار دقیقهای٬ بار اضافی بر دوش ترانه میگذارد که میتواند به ضدِ-خود تبدیل شود.
بخشی از ترانههای آلبوم ترامادول - و به خصوص ترانههایی که سرودهیِ خود شاهین نجفی است - از این مشکل رنج میبرد. این ترانهها شامل بخش بزرگی از مشکلات محلی و جهانی است: از مسایل سیاسی ایران تا مشکلات زنان در سراسر دنیا و از بحثهای فلسفی پیرامون حیات انسانی تا خرافاتی که به نام مذهب در جوامع وجود دارد.
طبیعتا این مساله باعث میشود که هیچکدام از این مفاهیم در ترانه به عمق نرسد و در سطح باقی بماند. در نتیجه آنچه که در ترانه به گوش میرسد٬ چیزی نیست جز تکرار برخی کلمات که چون در سطح باقی میماند٬ در مواردی بیربط به نظر میرسد. این مساله باعث شده است که این کلمات٬ صرفا در حد کلمهای برای ساختن ترانه باقی بمانند و دارای هیچ مفهومی در کلیت ترانه نباشند.
پ. یکی دیگر از مسایلی که در ترانهها وجود دارد٬ ننشستن آنها روی ملودی است. به خصوص در ترانههایی که خود شاهین نجفی سروده٬ این مشکل بیشتر به چشم میخورد. برای مثال در ترانه ترامادول٬ این مشکل بسیار وجود دارد. مکثهای بیدلیل٬ کشیدن برخی حروف یا کلمات و یا ادا کردن آنها به شکلی که مفهوم نباشند٬ از مشکلاتی است که وجود دارد.
دقت کنیم که این ترانهها برای یک قطعهی رپ یا شکل خاصی از موسیقی که برای مثال محسن نامجو اجرا میکند٬ نیست. هم ترانه و هم نحوه خواندن آن٬ قرار است شکل و روند عادی داشته باشد -حتی اگر مضمون آن٬مضمونی جدید و غیرمنطبق بر قالب ترانه باشد-.
این مشکلات در نحوهی خواندن ترانه٬ وقتی با مشکلاتی که در خواندن شاهین نجفی و همچنین مضمون آن وجود دارد٬ در هم میآمیزد٬ باعث میشود که ترانه٬ کمتر در جذب مخاطب٬ موفق باشد.
ت. یکی دیگر از مشکلاتی که در این البوم وجود داشت٬ فقر در موسیقی این آلبوم است. آهنگهای این آلبوم٬ تقریبا هیچ تفاوت اساسی با یکدیگر ندارند. اسکلت کلی آهنگهای این آلبوم یکی است در مواردی٬ پیش از آغاز ترانه٬ غیرممکن است که بتوان متوجه شد کدام آهنگ اجرا خواهد شد. این مساله٬ باعث میشود که شنوندهی این آلبوم٬ احساس کند که مدام به قطعاتی یکسان گوش میدهد و طبیعتا همین نکته٬ ممکن است دأ زدگی برخی شنوندگان را سبب شود.
شاهین نجفی٬ نشان داده که میتواند قطعات بسیار خوبی بسازد. جرات او در تجربهی سبکهای مختلف٬ بیپرواییاش در نقد جامعه و مردم و مطرح کردن بسیاری از بحثهایی که مدتها به هر دلیل جایی در قطعات موسیقی نداشته٬ از جملات محسنات کار اوست. اما نباید فراموش کرد که تلاش برای آنکه مطرح کردن بیش از حد مضامین و مفاهیم٬ توجه نکردن به جنس صدا و سبکی که برای آن مناسب است و در نهایت عدم توجه به آهنگ و معطوف کردن تمام تمرکز به متن ترانه٬ میتواند موجب لطمه زدن به قطعهها شود. اتفاقی که برای آلبوم ترامادول افتاده و گرچه این آلبوم نمرهی قبولی میگیرد٬ اما بعید است که این نمره٬ نمرهی بالایی باشد.
در همین زمینه:
پسنوشت: طبیعتا این نوشته٬ توسط یک متخصص موسیقی نوشته نشده و تنها نظر شخصی یک شنوندهیِ علاقهمند به موسیقیِ آلترناتیوِ ایرانی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر