۱۳۹۲/۰۸/۱۲

نه همین ریشِ بلند است نشان چیز خاصی! - ۱

ریشِ  پُر و اصلاح‌نشده برای ما ایرانی‌ها معنی خاصی دارد. اساسا خیلی از ما٬ چنین ریشی را نشانه افراد حامی حکومت٬ بسیجی‌ها و ... می‌دانیم. البته که ریش به تنهایی یک مشخصه نیست و در کنار دیگر پوشش‌ها این معنی را پیدا می‌کند٬ اما در حال عادی٬ چنین معنایی برای‌مان دارد. 
معضل ریش در اروپا البته که کمی عمیق‌تر است. بسیاری از آنانی که در اروپا زندگی کرده‌اند٬‌ کم و زیاد٬ احتمالا متوجه نگاه‌های سنگین روی "کله سیاه‌ها" شده‌اند. برای ما ایرانی‌ها٬ بسیار پیش آمده که به دلیل رنگ چهره و موهای‌مان٬ با اعراب یکی در نظر گرفته شویم. از طرفی٬ ریشِ  بلندِ اصلاح‌نشده در اروپا٬‌ معمولا - و البته نه همیشه - از نشانه‌های مسلمانان است. ترکیب غریبی است: کله‌سیاه٬ مسلمان٬ خاجی٬ مهاجر و ... وقتی به این توجه کنیم که اسلاموفوبیا در اروپا به شدت رواج دارد٬ احتمالا متوجه خواهیم شد که این ترکیب٬ ترکیب خوش آیندی هم نیست. 
این‌ها را گفتم تا به اصل داستان برسم. داستانی که تجربه شخصی خود من است و البته فعلا - و مشخص نیست تا کی - ادامه خواهد داشت. نکته این داستان٬ همین قضاوت‌های عجولانه صرفا از روی قیافه انسان‌هاست.
مدتی است که ریش‌های‌ام را بلند کرده‌ام و آن‌ها را اصلاح نمی‌کنم. در این مدت تقریبا تمام کسانی که دور و بر من هستند٬ از این مساله انتقاد کرده‌اند. البته که انتقادها دلایل مختلف دارد٬‌ انتقادکنندگان نیز عقاید متفاوتی را نمایندگی می‌کنند. اما همه‌شان حداقل یک بار اشاره کرده‌اندکه "شبیه طالبان شدی". 
این یک شوخی مشخص کلامی است که احتمالا همه‌ی ماها - و خود من - چندین بار با اطرافیان‌مان کرده‌‌ایم. اما شاید بد نباشد که نگاهی کنیم به اجزای این شوخی کلامی و خشونتی که در آن نهفته است. 
اول آن‌که کلمه "طالبان" در ذهن ما - و بسیاری از آدم‌های دنیا - به معنای "مسلمانان تروریست" است. مراد ما از "طالبان" هم چیزی نیست جز مسلمان خشونت‌طلبی که عامل حملات ۱۱ سپتامبر بوده‌اند و دوران حکومت‌شان در افغانستان٬ از سیاه‌ترین دوره‌های این کشور بوده. برای شناخت طالبان٬ چند عنصر وجود دارد: تعلق به خاورمیانه٬ مسلمان بودن٬ ریش داشتن و نتیجه همه این‌ها تروریست بودن (بالقوه یا بالفعل). دقت کنیم که وجود همه این عناصر برای این‌که فردی را "شبیه طالبان" بدانیم٬ ضروری است. والا هیچ‌کس آندریاس برویک٬ تروریست نروژی٬ که ۷۷ نفر را کُشت٬ "شبیه طالبان" معرفی نکرد. 
در واقع اتفاقی که افتاده این است که بر اثر هژمونی رسانه‌ها٬ برای بسیاری از مردم در سراسر دنیا٬ تروریست‌ها شکل خاصی پیدا کرده‌اند: موسیاه٬ ریش بلندِ اصلاح نشده٬ مسلمان٬ اغلب دشداشه‌پوش - و نه همیشه-. این شمایلی است که ما - به مدد رسانه‌ها - از یک تروریست در ذهن داریم. نمونه‌ی ایده‌آل آن هم - با چهره‌ای فتوژنیک و مناسب نقش "بدمَن" برای رسانه‌ها - کسی نبود جز اسامه بن‌لادن. 
در نتیجه باید دقت کنیم که وقتی ما - حتی برای شوخی - به کسی می‌گوییم "شبیه طالبان" شدی یا این‌که وقتی یک مسلمان را در مترو یا در خیابان می‌بینیم٬ می‌خندیم و شوخی می‌کنیم که نکند الان ما را منفجر کند و ... در واقع کاری نمی‌کنیم جز تکرار همان تبلیغات رسانه‌ای از یک‌سو و مستحکم‌تر شدن این تبلیغات از سوی دیگر.  در واقع ما با دست خودمان٬ این نفرت را تغذیه می‌کنم. نباید فراموش کنیم که "گر حکم شوند که مست گیرند | در شهر هر آن‌که هست٬‌ گیرند". ما هم مانند بسیاری از همان کسانی که "تروریست" می‌نامیم‌شان٬ "کله سیاه" هستیم٬ حداقل در اسم و حرف "مسلمان" و البته یک خارجی٬ به ندرت می‌تواند تفاوتی میان‌مان قائل شود. اگر به انسانیت احترام نمی‌گذاریم٬ لااقل برای خیر و صلاح خودمان هم که شده٬ دست از تغذیه تندروها برداریم. 
درباره اتفاقاتی که برای من و ریش‌های‌ام در این مدت افتاده٬ باز هم خواهم نوشت. 

در همین زمینه: 
- عبور از مرزهای محال یا تکرارِ ارتجاعی کلیشه‌ها؟
من نادر فتوره‌چی و نوشته‌هایش را دوست دارم. این پست وبلاگی٬ نقدی است به یکی از نوشته‌های او و درباره همین مراقبت از زبان و کلمه است٬ وقتی از آن‌ها استفاده می‌‌کنیم.

مرتبط:
- علی مهتدی عزیز در اکنش به این نوشته٬ یادداشتی نوشته است: اسلاموفوبیا؛ واقعی یا ساخته رسانه‌ها؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر