۱۳۹۱/۰۹/۲۲

فاجعه‌ی شین‌آباد و مسوولیت ما

عکس: ایسنا
فاجعه‌ای که در دبستان دخترانه‌ای در شین‌آباد رخ داد، حادثه‌ای بود تلخ و ناگوار. در این میان هم واکنش مقام‌های دولتی و هم واکنش مخالفان | منتقدان حکومت، به نوعی روشن بود. دولت جمهوری اسلامی سال‌هاست که در مقابل مسایل این‌چنینی، مسوولیت نمی‌پذیرد. در سالی که نُه ماه از آن گذشته، می‌توان ده‌ها حادثه این چنینی را مثال آورد که قصور بخشی از دولت، باعث عزادار شدن خانواده‌ای و یا به وجود آمدن لطمات جبران‌ناپذیری به افراد شده است.

در این میان نکته‌ای وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار گیرد. دولت در هیچ جامعه‌ای تاکنون نتوانسته به تمام امور رسیدگی کند – گرچه میزان آن متفاوت است، در جایی مانند ایران بسیار بیشتر و در کشورهای پیشرفته، کمتر – و اساسن انتظار این‌که دولت قادر به سامان‌دهی همه امور باشد، از واقعیت به دور است.
در این‌جا است که نقش گروه‌ها و احزاب، نهادهای مدنی، انجمن‌ها و حتا جمع‌های دوستانه‌ی کوچک، خود را نشان می‌دهد. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، بخضی از وظایفی را که دولت به هر دلیل قادر به انجام آن نیست، جامعه مدنی برعهده می‌گیرد. به طور مثال در فرانسه، کلاس‌های زبانی به طور رایگان یا با هزینه‌های بسیار کم برای پناهنده‌ها برگزار می‌شود، گروه‌های وظیفه مشاوره حقوقی به پناهندگان را به عهده می‌گیرند و ... این کارها به معنای آن نیست که این گروه‌ها، قصور دولت را تمام و کمال پذیرفته‌اند، بلکه بدان معناست که آن‌ها متوجه شده‌اند حال که به هر دلیل دولت نمی‌تواند  | قادر نیست بخشی از وظایف خود را انجام دهد، آن‌ها آستین بالا زده‌اند.
این مساله در ایران خودمان هم می‌تواند نمود داشته باشد. هر یک از ما اگر قادر باشیم در قالب‌های مختلف – نهادهای غیردولتی، احزاب و گروه‌ها، جمع‌های دوستانه – بخش کوچکی از مشکلاتی را که در اطراف‌مان وجود دارد، حل کنیم، می‌توانیم کم‌کم کارهای بزرگی را انجام دهیم.
برای مثال، در کردستان و بخش‌هایی از آذربایجان، سرمای هوا و استاندارد نبودن وسایل گرمایشی در مدارس، تاکنون باعث اتفاقات تلخ و ناگواری شده، در قسمت‌هایی کودکان قادر به تهیه‌ی لوازم التحریر نیستند و ... جمع شدن گروه‌هایی از افراد و تلاش برای کمک به آن‌ها، چندین حسن مختلف دارد: نخست آن‌که تلاش می‌کنیم نسبت به مشکلات هم‌وطنان خود بی‌تفاوت نباشیم و حتا همبستگی ملی را تقویت کنیم، دوم آن‌که تمرین کار گروهی می‌کینم، سوم آن‌که چنین جمع‌هایی علاوه بر آن‌که می‌توانند منشا کارهای خیر بعدی نیز باشند، ممکن است بعدها به شکل تشکل‌ها و نهادهای مختلف – در زمانی که ممکن باشد – درآیند.
در این میان برخی دوستان ضمن تاکید بر نقش دولت، دخالت آن در تمام سطوح زندگی، صدقه یا خیرات شرمدن چنین اعمالی و ... در پی نفی آن هستند.
نکته‌ی نخست آن است که فرض کنیم دولت به هر دلیلی نمی‌خواهد | نمی‌تواند بخشی از نیازها را تامین کند. نقش ما چیست؟ آیا قرار است که ما ساکت در گوشه‌ای بنشینیم و سر بزنگاه که حادثه‌ای تلخ رخ داد، انگشت اتهام به سمت حکومت بگیریم که "دیدید ما گفتیم؟"نکته‌ی دوم آن‌که با وجود همه‌ی سرکوب‌ها در جمهوری‌اسلامی، حرکات این چنینی تاکنون بارها انجام شده و بعد از این هم می‌تواند رخ دهد.

پی‌نوشت: این مطلب، صورت کامل‌تری است از استتوسی که در فیس‌بوک نوشته بودم. در آن‌جا تاکید کردم که قصد ندارم از بار مسوولیت دولت در رخ دادن این فاجعه بکاهم، اما به نظرم رسید که گاهی خودمان باید حواس‌مان را جمع کنیم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر