۱۳۹۳/۱۰/۱۶

مصاحبه؛ نسخه هالیوودی اخراجی‌ها

پیش‌نوشت: این یادداشت ممکن است داستان فیلم 'مصاحبه' را لو دهد. اگر فیلم را ندیده‌اید٬ بهتر است از خواندن آن٬ صرف‌نظر کنید.



درباره فیلم 'مصاحبه' احتمالا همه در این مدت شنیده و خوانده‌اند. جنجال‌های پیرامون این فیلم٬ در چند ماه گذشته آن‌قدر زیاد بود که بخش نه چندان کوچکی از فضای رسانه‌ای را به خود مشغول کرد. به خصوص آن‌که باراک اوباما٬ رییس‌جمهور آمریکا هم وارد دعواهای این داستان شد.

داستان فیلم هم که سرراست و مشخص است: تهیه‌کننده‌ی یک شوی تلویزیونی همراه با مجری خود٬ برای مصاحبه با رهبر کره‌شمالی به این کشور سفر خواهند کرد. سی.آی.اِی از آن‌ها درخواست می‌کند که در حین مصاحبه٬ رهبر  کره‌شمالی را ترور کنند.

جنجال‌هایی که درباره داستان هک شدن شرکت سونی و تهدید هکرها درباره انجام حمله به سینماهای پخش کننده این مصاحبه٬ تصمیم سونی برای عدم پخش و انتقاد اوباما و در نهایت پخش این فیلم٬ تبدیل به جریانی تبلیغاتی برای این فیلم شد.

مصاحبه فاقد هرگونه ارزش سینمایی است. نه فیلم‌نامه‌ی منسجمی ندارد٬ نه بازی‌های درخشان و نه داستان خاصی. دو آمریکایی (مطابق معمول هالیوود٬ آمریکایی‌های عزیز ساده دل اما پای‌بند به برخی ارزش‌ها و البته آماده فداکاری برای حفظ 'ارزش‌های آمریکایی'٬ دیکتاتوری که صرفا نماد خباثت بشریت است و یک احمق به تمام معناست (حتی در مقایسه با دو شخصیت اصلی فیلم که حماقت از تمام رفتارها و صحبت‌های‌شان می‌بارد) و البته نقش زنان. انتظار تفاوت دارید؟ سخت در اشتباهید؟

زن شرقی٬ پرعاطفه و مهربان و در عین حال حساب‌گر است٬ برای لذت با آمریکایی می‌خوابد و در دوراهی انتخاب آمریکایی - کشور خود٬ کشورش را انتخاب می‌کند - و در انتهای فیلم متوجه می‌شویم که در واقع 'حکومت بر کشور خود' را انتخاب کرده. زنی دیگر نیز مامور سی.آی.اِی است: همه آن‌چه که قرار است زنان نماد آن باشند؛ سکسی٬ با هیکلی استاندارد٬ کمی لوند و البته که نه تنها نگران امنیت و دموکراسی آمریکا٬ بلکه به فکر آزادی و امنیت تمام جهان (بله٬ درباره همان سازمانی صحبت می‌کنیم که اخیرا اسنادی درباره شکنجه متهمان توسط کارکنان آن منتشر شده. شکنجه‌هایی که منجر به مرگ چند 'انسان' هم شده).

مصاحبه به نوعی نسخه هالیوودی فیلم 'اخراجی‌ها' است: صدور ارزش‌های آمریکایی٬ موفقیت در حذف دیکتاتوری که کشورش برای دهه‌ها تهدیدی برای 'نظم نوین جهانی' بوده٬ ساده‌دلی - خوش‌بینی مفرط خاص آمریکایی که در نهایت به نتیجه مطلوب می‌رسد و …

آن‌چه اما در این فیلم مهم است (و پیش از این در فیلم‌ها/ سریال‌های دیگر هم وجود داشته. شاید معروف‌ترین نمونه آن هم سریال ۲۴) رفتن سیر داستان به سمتی است که بیننده را با 'قهرمانان' فیلم هم‌دل می‌کند: بیننده متقاعد می‌شود که تمام تلاش‌های خیرخواهانه آمریکا به جایی نرسیده و راهی جز 'ترور' وجود ندارد. همان‌طور که در سریال ۲۴ نیز شیوه عمل قهرمان داستان و شخصیت‌پردازی او٬ عملا باعث می‌شد که بینندگان راه او را بپسندند: یک مامور ویژه و وظیفه‌شناس و پای‌بند به ارزش‌های انسانی سرویس امنیتی آمریکا برای متوقف کردن' تروریست‌ها' مجبور به شکنجه‌ ٬ گروگان‌گیری٬ قانون‌شکنی و قتل است.

خلاصه کلام این‌که 'مصاحبه' عملا فاقد هرگونه ارزشی است. نه از منظر سینمایی و نه از نظر مفاهیمی که در آن مطرح می‌شود. کنایه‌آمیز است که ورود باراک اوباما و هکرهای حامی دولت کره‌شمالی/ عضو دولت کره‌شمالی و رهبری این حکومت٬ آن را تبدیل به تقابل ساده‌ی دو رهبر سیاسی جهان کرد و هر کدام را در جایگاهی نشاند: یکی را در مقام خیر مطلق و دیگری را در مقام شر مطلق. ایجاد چنین دوگانه‌ای٬ همه‌ی آن چیزی بود که فیلم 'مصاحبه' هم به دنبال آن بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر