۱۳۹۲/۱۰/۱۷

لزوم موضع‌گیری پیرامون توقیف یالثارات


توقیف نشریه یالثارات الحسین توسط هیات نظارت بر مطبوعات٬‌ این‌جا و آن‌جا بحث‌هایی درباره تعطیلی رسانه‌ها را دامن زده است. کم نیستند افرادی که در همین مدت از توقیف این نشریه ابراز شادمانی کرده‌ یا‌ آن را به فال نیک گرفته‌اند. همان‌طور که بسیاری نیز آرزوی تعطیلی رسانه‌هایی چون کیهان٬ فارس٬ جوان٬ رجانیوز و ... را در سر می‌پرورانند. 
کل کلماتی که قرار است بعد از این بنویسم را می‌توانم در یک جمله خلاصه کنم: توقیف هیچ نشریه‌ای از سوی دولت یا مقام‌های دولتی و هر نهاد دیگری٬ قابل دفاع نیست و باید در مقابل چنین مساله‌ای موضع‌گیری کرد. 
می‌دانم که ممکن بسیاری با این جمله مخالف باشند و یا آن را ناشی از ژست‌های مداراجویانه بدانند٬ اما واقعیت آن است که هر توقیفی و دفاع از آن٬ در نهایت به ضرر دموکراسی‌خواهان منجر خواهد شد٬ به خصوص اگر به دلایل این توقیف‌ها توجه کنیم. 
این بحث را می‌توان در دو اشل گوناگون پیگیری کرد: در شرایط امروز ایران و یا به طور کلی و عام. به نظرم در شرایط امروز ایران٬ توقیف یالثارات نمی‌تواند موجب شادی باشد. به خصوص آنانی که از توهین و تهمت‌ها٬ تشویق به نقض حقوق‌بشر٬ دفاع از عقاید ارتجاعی و ... از سوی این نشریه گله‌مندند و آن را معضلی برای جامعه می‌دانند٬ به هیچ‌وجه نمی‌توانند خوشحال باشند؛ دلیل آن هم ساده است: یالثارات اساسا به این دلایل توقیف نشده. کسانی که در هیات نظارت بر مطبوعات حضور دارند٬ تشویق به انجام اعمالی علیه حقوق‌بشر یا نفرت‌پراکنی یا هر مساله دیگری را دلیل این تعطیلی نمی‌دانند. 
گرچه هنوز جزییات این توقیف اعلام نشده٬ اما بد نیست نگاهی به خبر منتشر شده بیندازیم. آن‌گونه که خبرگزاری‌ها نوشته‌اند٬ یالثارات با استناد به "بندهای ۸ و ۱۱ ماده‌ی ۶ قانون مطبوعات و براساس تبصره‌ ماده‌ ۱۲ آن قانون" توقیف شده. اما این بندها شامل چه مواردی هستند؟
ماده ۶ قانون مطبوعات درباره محدودیت‌های نشریات و مسایلی که باعث برخورد با آن‌ها می‌شود٬ بحث می‌کند. نگاهی به بندهای این قانون می‌اندازیم:
"بند ۸: افترا به مقامات، نهادها، ارگانها و هر یک از افراد کشور و توهین به اشخاص حقیقی و حقوقی که حرمت شرعی دارند، اگر چه از طریق انتشار‌عکس یا کاریکاتور باشد.
بند ۱۱: پخش شایعات و مطالب خلاف واقع و یا تحریف مطالب دیگران".
ماده ۱۲ قانون مطبوعات نیز درباره وظایف هیات نظارت٬ توقیف نشریه و ارسال پرونده به دادگاه است. 
خلاصه این بند٬ آن است که هر انتقادی از مقام‌ها و مسوولان سیاسی و مذهبی٬ اگر به مذاق حکومت خوش نیاید٬ می‌تواند موجب توقیف نشریه شود. در واقع توقیف یالثارات٬ به دلیل انتقادهایی است که این نشریه از مقام‌های دولتی٬ در خصوص بحث‌هایی چون پرونده هسته‌ای٬ مباحث فرهنگی و ... انجام داده. آیا دموکراسی‌خواهان با انتقادهای یالثارات هم‌دلی دارند؟ واضح است که خیر. اما آیا این مساله بدین معناست که این نشریه - و نشریات مشابه - را باید از حقوق خود محروم کرد؟ واضح است که خیر. 
مساله‌ی بعدی آن است که استناد به این مواد و مواد مشابه برای تعطیلی نشریات اصول‌گرا٬ بهانه‌ای است که سال‌ها دامن نشریات اصلاح‌طلب و مستقل را هم می‌گیرد. موج تعطیلی رسانه‌‌ها و نشریات از سال ۷۶ بدین سو٬ با استناد به موارد مشابهی بوده است. در واقع تشویق هیات نظارت یا قوه‌قضاییه یا هر نهاد دیگری برای تعطیلی رسانه‌های اصول‌گرا با این بهانه٬ دادن تیغ به دست زنگی است. 
مساله‌ی دیگری که باید مورد توجه قرار داد آن است که اساسا در هیچ‌جای دنیای آزاد٬ تعطیلی و توقیف نشریات به این شکل تقریبا دیگر وجود ندارد. موارد معدود تعطیلی‌ها٬ علاوه بر مشکلات مالی٬ باز می‌گردد به اعتراض مخاطبان و بی‌اعتبار شدن نشریه در نزد آن‌ها که باعث تعطیلی می‌شود. 
در این میان اما بسیاری توجیهات دیگری هم دارند. از جمله آن‌که برخی رسانه‌ها - مانند کیهان٬ یالثارات٬ فارس و ... - اساسا کارکرد یک نشریه را ندارند٬ بلکه در نقش تئوریزه کننده‌ی خشونت عمل می‌کنند یا آن‌که در خدمت نهادهای امنیتی هستند. 
در پاسخ به توجیه نخست باید گفت که تعطیلی یک نشریه٬‌ هرگز نمی‌تواند از میان برنده‌ی طرزتفکر باشد.همان‌گونه که تعطیلی شلمچه آن طرز تفکر خاص را از میان نبرد٬ بلکه آن را به نشریه جبهه و بعدها به دیگر نهادها منتقل کرد. برای آن‌که با چنین طرز تفکری بجنگیم٬ نیاز به استدلال داریم٬ نیاز به بحث و گفت‌وگو و البته تلاش برای اقناع و آگاهی مخاطبان. هر راه دیگری٬ تبدیل به نقیض خود خواهد شد: در واقع تلاش برای ایزوله کردن فکر و عقیده٬ میراثی است که از حکومت‌ها به ما به ارث رسیده است. اگر حکومت‌ها با تمام دبدبه و کبکبه‌شان موفق به قرنطینه کردن شکل خاصی از تفکر یا عقیده شدند٬ دیگران هم در این کار موفق خواهند شد. 
وقتی بحث از آزادی بیان می‌شود٬ این آزادی به معنای آزادی حرفی که موافقان من می‌زنند نیست. بلکه و به ویژه بدان معناست که مخالفان٬ از هر طیف و گروه٬ این امکان را داشته باشند که نظرات خود را در عرصه عمومی ارائه و به بحث بگذارند. در بخش‌هایی از دنیای امروز٬ حتی امکان "توهین" نیز برای رسانه‌ها و افراد وجود دارد و از آن با عنوان یکی از زیرمجموعه‌های آزادی بیان یاد می‌شود. 
در چنین دنیایی٬ تلاش برای ساکت کردن صدای آنانی که مانند ما فکر نمی‌کنند به بهانه‌هایی چون بیان کردن حرف‌هایی که خلاف طرز تفکر ماست٬ خنده‌دار است. فراموش نکنیم که اگر بشر امروز توانسته موفقیتی به دست آورد٬ نتیجه خرد نقاد و به بحث گذاشتن مسایل در عرصه عمومی است. این‌که اندیشه‌ها در کوره خرد نقاد وارد شوند٬ تنها راهی است که می‌توان امید داشت بشریت را قدمی به جلو ببرد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر