فکر میکنم برای همهمان بارها پیش آمده که با حسرت درباره خودمان یا کس دیگری گفتهایم که "حیف٬ حروم شد". مراد از این "حرام شدن" آن است که فردی که مدنظر ماست٬ میتوانست شرایط بسیار بهتری داشته باشد. شرایط بهتری که شاید اگر موقعیت مناسبتری داشت٬ شاید اگر درستتر تصمیم میگرفت و عمل میکرد٬ شاید اگر در زمانهای دیگر میزیست و ... به وجود میآمد.
برای آنهایی که فوتبالیتر هستند٬ نمونه بارز این مثال٬ بازیکنان دهه ۶۰ هستند که در یکی از بدترین دورههای تاریخی وارد فوتبال شدند و با وجود همهی شایستگیها به آنچه که استحقاقش را داشتند٬ نرسیدند. نمونههای جدیدتر امثال فرهاد مجیدی و علی کریمی هستند.
اینها را نوشتم که از یک پدیده در موسیقی ایرانی بنویسم که به نظرم به دلیل مواضع سیاسی و نوع کاری که ارائه میکند٬ به شدت مهجور مانده و استعدادش کشف نشده باقی مانده است. طبیعتا شاید خیلیها موسیقی او را شنیده باشند یا حتی در مواردی با آن خندیده باشند٬ اما وجه موسیقیایی کار مورد توجه قرار نگرفته است. در واقع موسیقی٬ مهجورترین مساله٬ در قضاوت کار اوست.
دلیل آن هم به نظرم مشخص است: تمام کارهایی که از روزبه - نامی که این هنرمند با آن معرفی میشود - منتشر شده - یا لااقل کارهایی که من از او دیدهام - کارهایی تبلیغاتی و به نفع سازمان مجاهدین خلق است. کارهایی به شدت سفارشی و از نظر سطح سیاسی به راستی نازل. اما در میان همین کارهای سفارشی - که به نظرم "آگهی" توصیف مناسبتری برایشان است - جرقههای حضور یک هنرمند به خوبی مشاهده میشود.
دو نمونه از کارهای او را - که البته باز هم مضمون سیاسی صریح و مستقیم و حمایت از مجاهدین خلق را دارد - در زیر آوردهام. برای اینکه به ارزش کار او پی ببرید٬ نسبت به متن ترانه بیاعتنا باشید. ملودی کار٬ نحوه خواندن٬ صدای خواننده٬ کلیپی که تهیه شده و ... به نظرم همه نشان از کار هنرمندی داری که میداند چه میکند٬ موسیقی را میشناسد و از قوت و ضعف صدای خود هم آگاه است و میداند که در چه سبکی کار کند تا صدایش خود را بیرون بریزد.
توجه کنیم که کارهای تولید شده او٬ در مکانی چون پایگاه اشرف و با امکانات مجاهدین خلق تولید شده که مشخصا به نسبت جهان آزاد٬ امکانات کمتری دارد. علاوه بر اینکه طبیعتا به دلیل کارهایی که وی انجام میدهد٬ اساسا منتقدان موسیقی هم به کار او توجه آنچنانی نمیکنند٬ همانطور که کارهای او شنوندگان زیادی هم پیدا نمیکند. این موجب میشود که نتواند فیدبک مناسبی از منتقدان و شنوندگان برای سنجش کار خود دریافت کند٬ نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کند و در بهبود تواناییهایاش بکوشد. در حالی که به نظرم "روزبه" اگر خارج از چهارچوبهای سازمانی سیاسی کار میکرد و به فعالیت موسیقیایی خود میرسید٬ در حال حاضر بلاشک یکی از سه خواننده برتر ایرانی بود.
وقتی کارهای "روزبه" را گوش میکنم٬ مدام این شعر احمد شاملو به ذهنام میآید که گفته بود:
از مهتابی
به کوچه تاریک
خم میشوم
و به جای
همه نومیدان
میگریم
آه٬
"او
حرام شده است".
برای آنهایی که فوتبالیتر هستند٬ نمونه بارز این مثال٬ بازیکنان دهه ۶۰ هستند که در یکی از بدترین دورههای تاریخی وارد فوتبال شدند و با وجود همهی شایستگیها به آنچه که استحقاقش را داشتند٬ نرسیدند. نمونههای جدیدتر امثال فرهاد مجیدی و علی کریمی هستند.
اینها را نوشتم که از یک پدیده در موسیقی ایرانی بنویسم که به نظرم به دلیل مواضع سیاسی و نوع کاری که ارائه میکند٬ به شدت مهجور مانده و استعدادش کشف نشده باقی مانده است. طبیعتا شاید خیلیها موسیقی او را شنیده باشند یا حتی در مواردی با آن خندیده باشند٬ اما وجه موسیقیایی کار مورد توجه قرار نگرفته است. در واقع موسیقی٬ مهجورترین مساله٬ در قضاوت کار اوست.
دلیل آن هم به نظرم مشخص است: تمام کارهایی که از روزبه - نامی که این هنرمند با آن معرفی میشود - منتشر شده - یا لااقل کارهایی که من از او دیدهام - کارهایی تبلیغاتی و به نفع سازمان مجاهدین خلق است. کارهایی به شدت سفارشی و از نظر سطح سیاسی به راستی نازل. اما در میان همین کارهای سفارشی - که به نظرم "آگهی" توصیف مناسبتری برایشان است - جرقههای حضور یک هنرمند به خوبی مشاهده میشود.
دو نمونه از کارهای او را - که البته باز هم مضمون سیاسی صریح و مستقیم و حمایت از مجاهدین خلق را دارد - در زیر آوردهام. برای اینکه به ارزش کار او پی ببرید٬ نسبت به متن ترانه بیاعتنا باشید. ملودی کار٬ نحوه خواندن٬ صدای خواننده٬ کلیپی که تهیه شده و ... به نظرم همه نشان از کار هنرمندی داری که میداند چه میکند٬ موسیقی را میشناسد و از قوت و ضعف صدای خود هم آگاه است و میداند که در چه سبکی کار کند تا صدایش خود را بیرون بریزد.
توجه کنیم که کارهای تولید شده او٬ در مکانی چون پایگاه اشرف و با امکانات مجاهدین خلق تولید شده که مشخصا به نسبت جهان آزاد٬ امکانات کمتری دارد. علاوه بر اینکه طبیعتا به دلیل کارهایی که وی انجام میدهد٬ اساسا منتقدان موسیقی هم به کار او توجه آنچنانی نمیکنند٬ همانطور که کارهای او شنوندگان زیادی هم پیدا نمیکند. این موجب میشود که نتواند فیدبک مناسبی از منتقدان و شنوندگان برای سنجش کار خود دریافت کند٬ نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کند و در بهبود تواناییهایاش بکوشد. در حالی که به نظرم "روزبه" اگر خارج از چهارچوبهای سازمانی سیاسی کار میکرد و به فعالیت موسیقیایی خود میرسید٬ در حال حاضر بلاشک یکی از سه خواننده برتر ایرانی بود.
وقتی کارهای "روزبه" را گوش میکنم٬ مدام این شعر احمد شاملو به ذهنام میآید که گفته بود:
از مهتابی
به کوچه تاریک
خم میشوم
و به جای
همه نومیدان
میگریم
آه٬
"او
حرام شده است".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر