با علی مطهری باید چگونه برخورد کرد و چگونه باید مقابل او موضع گرفت؟ نماینده مجلسی که دورهای حامی احمدینژاد بود٬ خواستار محاکمه موسوی و کروبی به همراه احمدینژاد است٬ نظراتاش پیرامون مقولاتی چون حجاب و حقوق زنان و چند همسری٬ واکنشهای زیادی برانگیخته و در عین حال از نظر سیاسی٬ بیشترین شباهتها را به آزادیخواهان در میان نمایندگان مجلس دارد؟ چگونه این همه تناقض در یک شخص٬ قابل جمع است؟
به نظرم برای آنکه بتوانیم از شخصیت علی مطهری تحلیل جامعی داشته باشیم٬ نیاز است که او را نه با روابط امروزی٬ بلکه با توجه به نظرات ابتدای انقلاب بسنجیم. علی مطهری٬ در مرتضی مطهری سال ۵۸ ترمز کرده و همانجا ایستاده است: او انقلابی است و این کلامی است که به تمامی میتواند او را توصیف کند.
مطهری از نسلی و از پدری میآید که عقاید خاص خود را دارد: او به نوعی اصلاحطلب است٬ بر این گمان است که با تمسک به اسلام میتواند به پاسخ تمامی سوالها برسد٬ خود را و دیناش را و اصل نظام سیاسی که در آن زیست میکند را بهترین و جامعترین نظام سیاسی میداند. به همین دلیل تصور میکند که هر چه آزادیها بیشتر باشد٬ هرچه انتقادها بیشتر شود و هر چه منتقدان و مخالفان بیشتر در جامعه حضور داشته باشند٬ آنچه که او به آن اعتقاد دارد٬ بیش از پیش نمایان میشود و میدرخشد. ادامه همان جملهی معروف مرتضی مطهری که گفته بود باید در دانشکده الهیات یک کرسی برای مارکسیستها وجود داشته باشد.
از این جهت است که علی مطهری نیز حامی آزادی است. - و البته این آزادی را میتوان "آزادی به حد کافی" نامید و بعدها درباره آن بحث کرد-. مطهری از انتقاد نمیهراسد و معتقد است که باید به عنوان یک "سرباز نظام" همواره شمشیر نقد را بالای سر حاکمان قرار دهد. پس از احمدینژاد انتقاد میکند٬ سپاه پاسداران را متهم به دخالت در انتخابات میکند٬ قوهقضاییه را تحت تاثیر بازجوها معرفی میکند٬ کار گذاشتن شنود رد دفتر خود را فاش میکند و ... برای آنکه او معتقد است حقانیت جمهوریاسلامی آنقدر هست که از تمامی این گذرگاهها به سلامت عبور کند و حتی بیش از پیش تقویت شود.
همین علی مطهری اما٬ رویهی دیگری هم دارد. علی مطهری موافق تفکیک جنسیتی٬ موافق ازدواج موقت٬ منتقد دولت و صدا و سیما و نیروی انتظامی بابت بحث حجاب و ... او که معتقد بود در زمینه سیاسی دولت احمدینژاد باعث بسته شده فضا شده٬ در زمینه فرهنگی سیاستهای این دولت را لیبرالی مینامید و از آن انتقاد میکرد.
در واقع علی مطهری٬ جایگاه خاص خود را در تاریخ و اندیشه یافته است: او ادامه دهنده سنت فقیهان است. طلبههایی که در جمعهای خود و در مدرسههای طلبگی٬ با یکدیگر بحث میکنند٬ اساس اندیشهها را به چالش میکشند٬ از هر چیزی و درباره هر موضوعی سوال میکنند. اما نوبت به ظواهر و فروع که میرسد٬ پا پس نمیکشند.
آنچه اما این روزها ممکن است خطرساز شود٬ موج حمایتهای همهجانبه و تحسین و تمجیدهایی است که از چهار سو و شش جهت به سمت او روان است. شکی نیست که علی مطهری در موارد زیادی - و عموما در مسایل سیاسی - مواضع شجاعانهای اتخاذ کرده است. این مساله به هیچروی قابل انکار نیست. اما تنها تکیه بر این بُعد از علی مطهری٬ میتواند ما را به گمراهی بکشاند. علی مطهری به عنوان یک نماینده مجلس٬ صرفا در مسایل سیاسی موضعگیری نمیکند و رای نمیدهد. او در همه موارد صاحب رای است و اتفاقا مسایل اجتماعی و فرهنگی٬ سهم بیشتری در مصوبات مجلس دارند. علی مطهریِ منتقد احمدینژاد٬ زمانی که او را برای پاسخ به سوال نمایندگان به مجلس آورد٬ سوالی درباره وضعیت "حجاب و عفاف" را به عنوان یکی از محورهای اصلی مطرح کرد٬ همانطور که از موافقان لایحه حمایت از خانواده و ازدواج موقت مردان بود.
آنچه در برخورد با علی مطهری - و افرادی مانند وی - باید مورد توجه قرار دهیم٬ آن است که بزرگ کردن او٬ بیش از آنچه که هست٬در نهایت به ضرر جریان دموکراسیخواه تمام خواهد شد. دموکراسی صرفا در انتقاد "خودی"ها از مسوولان مملکتی خلاصه نمیشود٬ بلکه و به ویژه مربوط به حفظ حقوق افراد و اقلیتها است: حقوق زنان٬ حقوق اقلیتهای جنسی و مذهبی و دینی٬ آزادی در انتخاب پوشش و ... همه و همه از ملزومات دموکراسی هستند.
حمایت از امثال مطهری٬ لازم است. به این دلیل که او و دیگر منتقدان٬ تصور نکنند که صدایشان و اعتراضشان در جامعه شنیده نمیشود یا مورد حمایت قرار نمیگیرد. اما باید مراقب بود که این حمایت٬ تبدیل به حمایت همهجانبه و کورکورانه نشود. همچنان که باید توجه داشت نمیتوان به بهانه انتقادهای سیاسی٬ نظرات خاص فرهنگی منتقد را فراموش کرد و یا آنها را نادیده گرفت. علی مطهری منتقد سپاه و قوهقضاییه و احمدینژاد٬ همان علی مطهری موافق تفکیک جنسیتی در دانشگاه و ازدواج موقت و حجاب اجباری است: دو روی یک سکه. مراقب باشیم که تنها یک روی سکه را پررنگ نکنیم.
به نظرم برای آنکه بتوانیم از شخصیت علی مطهری تحلیل جامعی داشته باشیم٬ نیاز است که او را نه با روابط امروزی٬ بلکه با توجه به نظرات ابتدای انقلاب بسنجیم. علی مطهری٬ در مرتضی مطهری سال ۵۸ ترمز کرده و همانجا ایستاده است: او انقلابی است و این کلامی است که به تمامی میتواند او را توصیف کند.
مطهری از نسلی و از پدری میآید که عقاید خاص خود را دارد: او به نوعی اصلاحطلب است٬ بر این گمان است که با تمسک به اسلام میتواند به پاسخ تمامی سوالها برسد٬ خود را و دیناش را و اصل نظام سیاسی که در آن زیست میکند را بهترین و جامعترین نظام سیاسی میداند. به همین دلیل تصور میکند که هر چه آزادیها بیشتر باشد٬ هرچه انتقادها بیشتر شود و هر چه منتقدان و مخالفان بیشتر در جامعه حضور داشته باشند٬ آنچه که او به آن اعتقاد دارد٬ بیش از پیش نمایان میشود و میدرخشد. ادامه همان جملهی معروف مرتضی مطهری که گفته بود باید در دانشکده الهیات یک کرسی برای مارکسیستها وجود داشته باشد.
از این جهت است که علی مطهری نیز حامی آزادی است. - و البته این آزادی را میتوان "آزادی به حد کافی" نامید و بعدها درباره آن بحث کرد-. مطهری از انتقاد نمیهراسد و معتقد است که باید به عنوان یک "سرباز نظام" همواره شمشیر نقد را بالای سر حاکمان قرار دهد. پس از احمدینژاد انتقاد میکند٬ سپاه پاسداران را متهم به دخالت در انتخابات میکند٬ قوهقضاییه را تحت تاثیر بازجوها معرفی میکند٬ کار گذاشتن شنود رد دفتر خود را فاش میکند و ... برای آنکه او معتقد است حقانیت جمهوریاسلامی آنقدر هست که از تمامی این گذرگاهها به سلامت عبور کند و حتی بیش از پیش تقویت شود.
همین علی مطهری اما٬ رویهی دیگری هم دارد. علی مطهری موافق تفکیک جنسیتی٬ موافق ازدواج موقت٬ منتقد دولت و صدا و سیما و نیروی انتظامی بابت بحث حجاب و ... او که معتقد بود در زمینه سیاسی دولت احمدینژاد باعث بسته شده فضا شده٬ در زمینه فرهنگی سیاستهای این دولت را لیبرالی مینامید و از آن انتقاد میکرد.
در واقع علی مطهری٬ جایگاه خاص خود را در تاریخ و اندیشه یافته است: او ادامه دهنده سنت فقیهان است. طلبههایی که در جمعهای خود و در مدرسههای طلبگی٬ با یکدیگر بحث میکنند٬ اساس اندیشهها را به چالش میکشند٬ از هر چیزی و درباره هر موضوعی سوال میکنند. اما نوبت به ظواهر و فروع که میرسد٬ پا پس نمیکشند.
آنچه اما این روزها ممکن است خطرساز شود٬ موج حمایتهای همهجانبه و تحسین و تمجیدهایی است که از چهار سو و شش جهت به سمت او روان است. شکی نیست که علی مطهری در موارد زیادی - و عموما در مسایل سیاسی - مواضع شجاعانهای اتخاذ کرده است. این مساله به هیچروی قابل انکار نیست. اما تنها تکیه بر این بُعد از علی مطهری٬ میتواند ما را به گمراهی بکشاند. علی مطهری به عنوان یک نماینده مجلس٬ صرفا در مسایل سیاسی موضعگیری نمیکند و رای نمیدهد. او در همه موارد صاحب رای است و اتفاقا مسایل اجتماعی و فرهنگی٬ سهم بیشتری در مصوبات مجلس دارند. علی مطهریِ منتقد احمدینژاد٬ زمانی که او را برای پاسخ به سوال نمایندگان به مجلس آورد٬ سوالی درباره وضعیت "حجاب و عفاف" را به عنوان یکی از محورهای اصلی مطرح کرد٬ همانطور که از موافقان لایحه حمایت از خانواده و ازدواج موقت مردان بود.
آنچه در برخورد با علی مطهری - و افرادی مانند وی - باید مورد توجه قرار دهیم٬ آن است که بزرگ کردن او٬ بیش از آنچه که هست٬در نهایت به ضرر جریان دموکراسیخواه تمام خواهد شد. دموکراسی صرفا در انتقاد "خودی"ها از مسوولان مملکتی خلاصه نمیشود٬ بلکه و به ویژه مربوط به حفظ حقوق افراد و اقلیتها است: حقوق زنان٬ حقوق اقلیتهای جنسی و مذهبی و دینی٬ آزادی در انتخاب پوشش و ... همه و همه از ملزومات دموکراسی هستند.
حمایت از امثال مطهری٬ لازم است. به این دلیل که او و دیگر منتقدان٬ تصور نکنند که صدایشان و اعتراضشان در جامعه شنیده نمیشود یا مورد حمایت قرار نمیگیرد. اما باید مراقب بود که این حمایت٬ تبدیل به حمایت همهجانبه و کورکورانه نشود. همچنان که باید توجه داشت نمیتوان به بهانه انتقادهای سیاسی٬ نظرات خاص فرهنگی منتقد را فراموش کرد و یا آنها را نادیده گرفت. علی مطهری منتقد سپاه و قوهقضاییه و احمدینژاد٬ همان علی مطهری موافق تفکیک جنسیتی در دانشگاه و ازدواج موقت و حجاب اجباری است: دو روی یک سکه. مراقب باشیم که تنها یک روی سکه را پررنگ نکنیم.
در همین زمینه:
- وبسایت علی مطهری
- فرزانه آیینی: علی مطهری کیست؟
- مطهری؛ حامی ازدواج موقت و تفکیک جنستی
- وبسایت علی مطهری
- فرزانه آیینی: علی مطهری کیست؟
- مطهری؛ حامی ازدواج موقت و تفکیک جنستی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر