نوشتن از علی پروین و پرسپولیس این روزها کار سختی است. نه پرسپولیس و نه پروین٬ در شرایطی نیستند که بتوان از آنها دفاع کرد. پرسپولیسی که بیش از یک دهه است جولانگاه سرداران سپاه شده٬ کمتر شباهتی به پرسپولیس رویایی هواداران دارد. سرداران٬ بلایی سر پرسپولیس آوردهاند که در دیدار آخر پرسپولیس مقابل استقلال٬ پژمان نوری٬ بازیکن استقلال٬ میتوانست کاپیتان پرسپولیس باشد و چند بازیکن سابق استقلال هم در ترکیب پرسپولیس بودند. در ترکیب تیم بازیکنانی حضور داشتند که ابتدای فصل با سه تیم دیگر قرارداد داشتند و ...
علی پروین هم برای همهی ما عشاق قدیمیاش٬ دیگر کمتر نشانی از "سلطان" دهههای ۶۰ و ۷۰ دارد. مدتهاست که نام پروین - و البته در مواردی به نادرست - به سمبل فوتبال سنتی٬ سیستم علیاصغری و مدیریت هیاتی٬ تبدیل شده است.
همهی اتفاقات دهه پرحادثه ۸۰ در فوتبال ایران٬ باعث شده است که علی پروین دیگر نه تنها جذابیتی برای هواداران پرسپولیس نداشته باشد٬ بلکه هر بار حضور او در پرسپولیس٬ با واکنش هواداران مواجه شود و بسیاری نگران این باشند که دوران سقوط و فترت دیگری برای پرسپولیس آغاز شود.
این روزها پروین پست مدیرعاملی - یا سرپرستی - پرسپولیس تا پایان لیگ را تحویل گرفته است اتفاقی که یک بار پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ هم رخ داده بود. آن زمان محسن مهرعلیزاده که کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری بود٬ تلاش کرد با انتخاب پروین٬ محبوبیتی برای خود دست و پا کند که البته موفق نشد.
اینکه توجیه وزیر ورزش تازه روی کار آمده برای انتخاب علی پروین چه بوده٬ هنوز مشخص نیست. حضور غیرفوتبالیها و سرداران سپاه در پرسپولیس البته که در این سالها بسیار برای تیم مشکل ایجاد کرده٬ اما همهچیز تنها محدود به پست مدیرعاملی نبوده و نیست. هیات مدیره پرسپولیس نیز مملو از افرادی است که پرسپولیس را به عنوان سکوی پرتابی میبینند که در آینده از آن استفاده خود را ببرند. در واقع چه وزارت ورزش و چه هیات مدیره پرسپولیس٬ با انتخاب علی پروین٬ یک بازی دو سر برد را دنبال میکند: از سویی نوک تیز انتقادات را از خود دور میکند و در مقابل انتقادها خواهند گفت که یک چهره فوتبالی و اسطوره پرسپولیس را به عنوان مدیر تیم انتخاب کردهاند. از سوی دیگر در صورت دم موفقیت محتمل پروین در این سمت٬ بهانه لازم را خواهند داشت تا مدیری دیگر از جنس خودشان را به پرسپولیس تزریق کنند. مدیری سیاسی که میتواند با لابیهای مختلف٬ پول و امکانات به باشگاه تزریق کند و با استخدام لیدرها٬ جو استادیوم را نیز به نفع خود کند. همان کاری که محمد رویانیان هم کرد و با خرجهای گزاف٬ تلاش کرد دل هواداران را به دست بیاورد. خرجهایی که البته امروز شاهدیم نتیجهاش چیزی نیست جز توقیف ماشینهای بازیکنان٬ عدم پرداخت قراردادهای مالی٬ بدهیهای مختلف و ...
علی پروین٬ مانند بسیاری از اسطورههای ایرانی٬ در سالهای گذشته٬ در مسیر سقوط بوده است. او بخش اعظمی از محبوبیت سالهای گذشته را به دلیل آنکه وارد بازی سیاستمداران شده٬ از دست داده است. آنچه که پروین هنوز متوجه نشده٬ آن است که او برای سیاستمداران حاضر در هیات مدیره پرسپولیس و وزارت ورزش٬ چیزی نیست جز یک مهره برای رسیدن به اهداف و مقاصد خاص. و عجیب آنکه علی پروین در تمام این سالها با وجود هوش خود٬ فریب آنها را خورده است.
میتوانیم امید داشته باشیم که پروین شاید اینبار درست فکر و عمل کند و بتواند حریف سیاستمداران شود. احتمالی که امکان وقوع آن بسیار بعید است. اما برای ما هواداران پرسپولیس٬ در یک دهه گذشته٬ مگر چیزی جز "امید واهی" هم وجود داشته؟ بیاید اینبار هم به ناممکنها دل ببندیم تا شاید روزی ما هم بتوانیم در استادیوم بخوانیم که "یه روز خوب میاد...".
علی پروین هم برای همهی ما عشاق قدیمیاش٬ دیگر کمتر نشانی از "سلطان" دهههای ۶۰ و ۷۰ دارد. مدتهاست که نام پروین - و البته در مواردی به نادرست - به سمبل فوتبال سنتی٬ سیستم علیاصغری و مدیریت هیاتی٬ تبدیل شده است.
همهی اتفاقات دهه پرحادثه ۸۰ در فوتبال ایران٬ باعث شده است که علی پروین دیگر نه تنها جذابیتی برای هواداران پرسپولیس نداشته باشد٬ بلکه هر بار حضور او در پرسپولیس٬ با واکنش هواداران مواجه شود و بسیاری نگران این باشند که دوران سقوط و فترت دیگری برای پرسپولیس آغاز شود.
این روزها پروین پست مدیرعاملی - یا سرپرستی - پرسپولیس تا پایان لیگ را تحویل گرفته است اتفاقی که یک بار پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ هم رخ داده بود. آن زمان محسن مهرعلیزاده که کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری بود٬ تلاش کرد با انتخاب پروین٬ محبوبیتی برای خود دست و پا کند که البته موفق نشد.
اینکه توجیه وزیر ورزش تازه روی کار آمده برای انتخاب علی پروین چه بوده٬ هنوز مشخص نیست. حضور غیرفوتبالیها و سرداران سپاه در پرسپولیس البته که در این سالها بسیار برای تیم مشکل ایجاد کرده٬ اما همهچیز تنها محدود به پست مدیرعاملی نبوده و نیست. هیات مدیره پرسپولیس نیز مملو از افرادی است که پرسپولیس را به عنوان سکوی پرتابی میبینند که در آینده از آن استفاده خود را ببرند. در واقع چه وزارت ورزش و چه هیات مدیره پرسپولیس٬ با انتخاب علی پروین٬ یک بازی دو سر برد را دنبال میکند: از سویی نوک تیز انتقادات را از خود دور میکند و در مقابل انتقادها خواهند گفت که یک چهره فوتبالی و اسطوره پرسپولیس را به عنوان مدیر تیم انتخاب کردهاند. از سوی دیگر در صورت دم موفقیت محتمل پروین در این سمت٬ بهانه لازم را خواهند داشت تا مدیری دیگر از جنس خودشان را به پرسپولیس تزریق کنند. مدیری سیاسی که میتواند با لابیهای مختلف٬ پول و امکانات به باشگاه تزریق کند و با استخدام لیدرها٬ جو استادیوم را نیز به نفع خود کند. همان کاری که محمد رویانیان هم کرد و با خرجهای گزاف٬ تلاش کرد دل هواداران را به دست بیاورد. خرجهایی که البته امروز شاهدیم نتیجهاش چیزی نیست جز توقیف ماشینهای بازیکنان٬ عدم پرداخت قراردادهای مالی٬ بدهیهای مختلف و ...
علی پروین٬ مانند بسیاری از اسطورههای ایرانی٬ در سالهای گذشته٬ در مسیر سقوط بوده است. او بخش اعظمی از محبوبیت سالهای گذشته را به دلیل آنکه وارد بازی سیاستمداران شده٬ از دست داده است. آنچه که پروین هنوز متوجه نشده٬ آن است که او برای سیاستمداران حاضر در هیات مدیره پرسپولیس و وزارت ورزش٬ چیزی نیست جز یک مهره برای رسیدن به اهداف و مقاصد خاص. و عجیب آنکه علی پروین در تمام این سالها با وجود هوش خود٬ فریب آنها را خورده است.
میتوانیم امید داشته باشیم که پروین شاید اینبار درست فکر و عمل کند و بتواند حریف سیاستمداران شود. احتمالی که امکان وقوع آن بسیار بعید است. اما برای ما هواداران پرسپولیس٬ در یک دهه گذشته٬ مگر چیزی جز "امید واهی" هم وجود داشته؟ بیاید اینبار هم به ناممکنها دل ببندیم تا شاید روزی ما هم بتوانیم در استادیوم بخوانیم که "یه روز خوب میاد...".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر