 |
طرح: مانا نیستانی |
چند سالی است که بحث مبارزه با "دروغ" در جامعه سیاسی ایران فراوان شنیده میشود. در تبلیغات انتخاباتی سال ۸۸ و اعتراضهای پس از انتخابات٬ مکرر پوستر و شعار "دروغ ممنوع"دیده/شنیده میشد. حسن روحانی نیز در تبلیغات انتخاباتی خود و پس از آن٬ بارها به دروغگویی دولت احمدینژاد اشاره کرد و دولت خود را "دولت راستگویان" نامید.
در این میان رسانههای مختلف اصلاحطلب - روزنامهها٬ هفتهنامهها و ماهنامهها٬ سایتهای خبری - هر بار که محمود احمدینژاد حرفی خلاف واقع میگفت٬ بسیار سریع او را رسوا میکردند. پاسخهای مختلف محمود احمدینژاد به پرسشهای خبرنگاران٬ ادعاهای او در سخنرانیها و ... همه و همه بسیار زود با واکنش روزنامهنگاران و رسانهها مواجه میشد - که طبیعتا کار درستی هم بود. تلاش برای فاش کردن زوایای پنهانی محمود احمدینژاد با تجسس در گذشته او٬ بخشی دیگر از این پروژه بود - که باز هم طبیعتا مورد تایید است٬ چون مردم حق دارند بدانند کسی که در حال حاضر رییسجمهور آنهاست٬ چه عقایدی داشته است-.
اما مطابق معمول و پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی - که به اصلاحطلبان نزدیک است - تمام این مسایل به دست فراموشی سپرده شد. اشتباهی که بخشی از روزنامهنگاران در زمان دولت خاتمی مرتکب شده بودند٬ امروز نیز انجام میدهند. تاسفآور آنجاست که بخشی از این افراد٬ تجربه دوران خاتمی را مقابل چشم خود دارند. عدم انتقاد از دولت خاتمی در موارد نه چندان کمی٬ سرپوش گذاشتن بر اشتباهات٬ چشم بستن بر تصمیمهای غلط و ... همه و همه باعث مشکلات بسیاری شد. آن زمان کم نبودند یادداشتها٬ مقالهها٬ مصاحبههای و گزارشهای انتقادی که به بهانه "برهه حساس کنونی"٬ امکان انتشار نیافتند. ترس از اینکه این انتقادات موجب کند شدن روند حرکتی دولت خاتمی شود٬ ترس از اینکه انتقادات مورد سواستفاده جناح مقابل قرار گیرد و ... از جمله علتهایی بود که باعث میشد این نوشتهها اجازه انتشار پیدا نکند.
این مشکل امروز هم وجود دارد: به بهانه شرایط بد اقتصادی٬ به بهانه وضعیت سیاست خارجی٬ به بهانه امکان سواستفاده جناح و مقابل و صدها و هزارها بهانه دیگر٬ انتقادها یا مجال خودنمایی ندارند یا آنکه سرکوب میشوند. پیش و بیش از آنکه دولت یا مسوولان دولت به انتقادها واکنش نشان دهند٬ بخشی از روزنامهنگاران چنان موضع سختی دراین زمینه میگیرند که عملا منتقد را در بدترین وضعیت ممکن قرار میدهند. هر انتقادی با هزار نوع توجیه٬ سرکوب میشود: یا خارجنشینی یا رای ندادهای یا متوجه حساس بودن شرایط نیستی یا موافق جنگ و تحریمی و ... طبیعی است که این فضا و این شرایط٬ شرایط و فضای نرمال و عادی نیست.
تمام آسیبهایی که پیش از این و در دولت خاتمی به دلیل همین نوع نگرش به وجود آمده بود٬ امروز هم - با شرایطی بسیار بدتر - به وجود خواهد آمد. "روزنامهنگارانِ حزبی - مصلحتی" به خیال خود مشغول خدمت به دولت روحانی هستند - همانطور که بر گمان خدمت به دولت خاتمی هم بودند - اما نمیدانند که این شکل از کار تا چه حد میتواند مخرب و خطرناک باشد.
محمدجواد ظریف٬ در مصاحبه اخیر خود با لوموند "دروغ" گفته است٬ بی هیچ کم و کاستی. بازیهای زبانی را باید کنار گذاشت و گفت و که آقای ظریف به واقع - و متاسفانه - "دروغ بیشرمانهای" هم گفتهاند. اینکه در ایران اعدام سیاسی نداریم٬ از جمله سخنانی است که مرغ پخته را هم به خنده وا میدارد. اینکه آقای ظریف میگویند "هیچکس در ایران به دلایل سیاسی اعدام نشده است" دروغ است. و متاسفانه این نخستین باری نیست که ایشان در همین صد روزی که در دولت حضور دارند دروغ میگویند. آقای ظریف پیش از این درباره سخنان آقای خامنهای پیرامون هولوکاست هم دروغ گفته بودند٬ درباره حضورشان در دور نخست مذاکرات ژنو هم دروغ گفته بودند و مانند احمدینژاد مدعی شده بودند که حرکاتشان را امام زمان کنترل میکند٬ درباره عدم شناخت مجید توکلی هم دروغ گفته بودند و ... اینکه فردی به خود اجازه دهد در مدت زمانی کمی بیش از سه ماه٬ چنین دروغهایی تحویل دهد٬ نشانه چیست؟ آیا معنایی جز این دارد که او خیالش راحت است که از سوی روزنامهنگاران - که قرار است چشم و گوش و دهان جامعه باشند - هرگز بازخواست نخواهد شد؟ اینکه میداند روزنامهنگاران خود با هزار بهانه٬ سخنان او را "ماستمالی" میکنند؟
اگر هدف ما رسیدن به جامعهای دموکرات و قوانینی مبتنی بر حقوقبشر و دستیابی به آزادی بیان و عقیده و .. باشد٬ باید در مقابل چنین سخنانی واکنش نشان دهیم. واکنش به سخنان اینچنینی٬ باعث میشود که هم محمدجواد ظریف و هم دیگر دولتمردان براین نکته واقف شوند که تلاش آنان برای حل یک مساله و مشکل کشور٬ باعث آن نخواهد شد که در مقابل اشتباهاتشان در جاهای دیگر سکوت کنیم. دولتمردان در هر جای دنیا٬ تنها زمانی تلاش میکنند که نفع عمومی را هم در نظر بگیرند که از سوی رسانهها و نهادها٬ مورد پرسشگری قرار بگیرند. سکوت کسانی که داعیه دفاع از آزادی و دموکراسی و حقوقبشر را دارند در مقابل این دولت٬ بیش و پیش از هر چیز٬ خیانت به همین آرمانهاست.
پیش از این در همین زمینه نوشتهام:
لینکهای مرتبط
- محمدجواد ظریف: مجید توکلی را نمیشناسم
- بازخوانی کتاب خاطرات ظریف٬ رضا حقیقت نژاد:
- گفتوگوی ظریف با لوموند: