آیتالله جلالالدین طاهری، که چند روز پیش درگذشت، از جمله
افرادی بود که حتی پیش از انقلاب نیز امام جمعه اصفهان بود. وی پس از پیروزی
انقلاب نیز توسط آیتالله خمینی در این سمت ابقا شد تا محوری باشد برای نیروهای خط
امامی آن زمان و اصلاحطلب بعدی.
نام آیتالله طاهری اما در ذهن عده نه چندان کمی از منتقدان
و مخالفان جمهوریاسلامی به دلیل نامهی استعفایی است که از سمت خود در مقام امامت
جمعه نوشته است. نامهای که تیرماه سال هشتاد و یک منتشر شد. [متن کامل این نامه و
پاسخ آیتالله خامنهای به آن را میتوانید در انتهای همین مطلب ببینید.]
پس از انتشار نامه استعفای آیتالله طاهری، شورای عالی
امنیت ملی، با صدور دستورالعملی، انتشار هرگونه تحلیلی پیرامون این نامه در
مطبوعات را متهم کرد. طبیعتا مخاطب اصلی این نامه، نشریات اصلاحطلب بودند که بیم
آن میرفت تحلیلهایی خلاف خوشآمد دیدگاه رسمی بنویسند.
این مساله از آن جهت اهمیت داشت که نامه استعفای آیتالله
طاهری از مقام امامت جمعه، خطاب به مردم بود و نه رهبر جمهوریاسلامی. از سوی دیگر
نامهی تند و تیز و توصیفش از وضعیت کشور، و مشکلاتی که وجود دارد، مستقیم و
غیرمستقیم آیتالله خامنهای و نهادهای زیر نظر وی را هدف گرفته بود.
طبیعتا نشریات اصلاحطلب نیز از انتشار مطلب و تحلل پیرامون این نامه چشم پوشیدند. در این
میان روزنامهی "نوروز" دست به ابتکار جالبی زد. این روزنامه گرچه از
چاپ چنین مطالبی خودداری کرد، اما مطلب جایگزینی برای آنها قرار نداد و در ستونهای
سفید، این توضیح را نوشت که این مطالب به دستور شورای عالی امنیت ملی حذف شده است.
طنز تلخ تاریخ اما میدانید کجاست؟ آنجاکه در سال هشتاد و
یک، یعنی یازده سال پیش، کسی که اینگونه دستور به تحدیدمطبوعات داده بود، کسی
نبود جز شیخ حسن روحانی، دبیر آن زمان شورای عالی امنیت ملی کشور و کاندیدای مورد
پسند امروز برخی از نیروهای اصلاحطلب.
پینوشت: متن نامهی آیتالله طاهری و پاسخ آیتالله خامنهای
نامهی
استعفای آیتالله طاهری
بسمالله الرحمن الرحیم و به
نستعین الحمدلله رب العالمین و صلواتالله و سلامه علی الانبیاء و المرسلین خصّ علی
خاتمهم و اشرفهم الذی قیل فی شانه لولاك لما خلقت الافلاك و علی وصیه و خلیفته علی
امیرالمؤمنین و الائمه المعصومین من ولده بالاخص خاتمهم الذی به الله العرض قسطاً و
عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.
از دیرباز تاكنون میخواستم مطالبی را به طور اختصار به ملت
شریف و سرافراز تقدیم كنم.
غرض از نوشتن این اوراق، هرگز نخواسته و نمیخواهم ملت عزیز
و صبور را مأیوس و ناامید كرده باشم. اما هرگز نمیتوانم چشمم را بر واقعیات ملموس
و حقایق محسوس ببندم و شاهد درد نفسگیر و رنج طاقت فرسای مردم باشم. مردمی كه گلهای
فضیلت را پایمال میبینند و افول ارزشها و زوال معنویتها را مینگرند.
جمهوری اسلامی كه ثمره خون پاك فرزندان غیور ملت سلحشور و
مسلمان ایران است و هنوز بسیاری از خانوادهها منتظر جنازه فرزندان شهید خود هستند،
با وعده حكومت عدل علی علیهالسلام استقرار یافت تا ملت به نوایی و كشور به جایی برسد
و البته ملت سامان نمیپذیرد و ملك اصلاح نمیشود مگر به جمله كوتاه پیامبر گرامی اسلام
كه میفرماید: صنفان من امتی اذاصلحا صلحت امتی و اذا فسدأ امتی. قیل یا رسولالله
و من هما؟ قال الفقها و الامراء (خصال جلد 1، صفحه 37)دو دسته از امت هستند كه اگر
اصلاح شوند، امت من اصلاح میشوند و اگر فاسد شوند، جامعه اسلامی فاسد میشوند. پرسیدند
ای پیامبر خدا این دو صنف چه كسانی هستند؟ فرمود: دانشمندان دینی و حاكمان.
اصل جمهوری یعنی جابجایی مرتب و مكرر مدیران كشور و جامعه
مدنی یعنی نقد و انتقاد مداوم برنامههای حكومتو انقلاب یعنی تأمین و تضمین خواستههای
ملت كه معالاسف امروز واقعیت غیر از اینها است. مصلحت كشور بعید است و آزادی كه این
سالها هر دو را به مسلخ و مقتل میبینیم. هنگامی كه از وعدهها و قول و قرارهای اول
انقلاب یاد میآورم، همچون بید بر سر ایمان خویش میلرزم. من عمرم را آفتاب لب بام
میبینم، آردم را بیخته و غربالم را آویختهام، اما از اینكه میشنوم تعدادی از آقازادگان
و از ما بهتران كه بعضاً خرقهپوش و دستاربند هم هستند، در سبقت از سرمایه و ثروت كشور
در راه اهداف خویش با یكدیگر رقابت گذاشتهاند، به یاد میآورم كه ای بسا خرقه كه مستوجب
آتش باشد. آنها كه اموال مردم را به غارت میبرند، آری برای آنان كه بیتالمال مسلمین
را از خود و كشور را ملك طلق و ثروت موروثی خویش میپندارند، عرق شرم میریزم. اذا
اردنا ان نهلك قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها.
آیا این بود آنچه را با مستضعفین پیمان بستیم؟
ایهات و هیهات! هزار وعده خوبان یكی وفا نكند. حقیر كه مثل
همگان سهم بسیار ناچیزی در انقلاب و تداوم آن داشتهام، خود را مكلف میدانم و از سر
غیرت و درد میپرسم تكلیف این همه كاستی و ناراستی و قصور و فتور و فقر و فاقه [و]
عصیان و نقصان و تكاثر و تفاخر و زراندوزی و مردمسوزی و تبعیض چیست؟ تاكی برای مردم
تكراری سخن بگوییم و مرتب كنفرانس و جلسه و میتینگ برگزار كنیم و از قوت لایموت ملت
دردمند و محتاج و مستمند، لقمه سفرههای اشرافی و طاغوتی خود گردانیم و از جیب ملت
نجیب به اطرافیان و نورچشمیها حاتمبخشی كنیم و هزینه سفرهای سیاسی و خاقانی و قاآخی
و تبلیغاتی و بیخاصیت خود را بر مردم محروم و به تعبیر حضرت امام طاب ثراه پای برهنه
تحمیل كنیم! چه میگوییم؟
در برابر این همه انحراف و اجحاف و قانونشكنی؟ تغافل و تجاهل
و تساهل تا چند؟ اكنون كه شاه و آمریكا در این كشور تسلط ندارند كه مضایق و معایب و
مشكلات را متوجه آنها بدانیم، چرا به انتقادات دلسوزانه گوش نمیدهند؟ چرا از استعدادها
و مغزها كمتر استفاده میكنند. مگر پیامبر مكرم و نبیمعظم اسلام صلواتالله و سلامه
علیه نفرمود: من اصبح ولایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم.
مصیبت عظمای دین گریزی و سرخوردگی و بیكاری و تورم و گرانی
و شكاف جهنمی فقر و غنا و فاصله عمیق و روز افزون طبقاتی و ركود و سقوط درآمد ملی و
اقتصاد بیمار و فساد اداری و ضعف شدید مدیریتی و نقص فزاینده ساختار سیاسی كشور و اختلاس
و ارتشاء و اعتیاد و عدم چارهاندیشی كارآمد تبعات وجیع و فجیعی دارد كه همچون سیل
بنیان برانداز پشت سد ایستاده و هرلحظه كیان كشور و حیات ملت را تهدید میكند. واتقوا
فتنه لاتصیبین الذین ظلمو امنكم خاصه (آتش كه گرفت خشك و تر میسوزد) لاف زدن و گزاف
گفتن و تزویر نمودن و حریم خصوصی افراد را شكستن و تصفیه حساب خصوصی و سیاسی نمودن
و آب در شیر كردن و به سخنان كلیشهای دلخوش بودن و از جمعیتهای خیابانی سان دیدن،
تاكنون نتوانسته است از حجم انبوه مشكلات و معضلات بكاهد و افسردهای را با مرهمی بنوازد
و یا آبی بر اضطرابی بیفشاند و جامی به تشنه كامی پچشاند و نانی به خسته جانی برساند.
عدم تعهد به قانون وحضور نهادهای غیرمدنی نامسؤول، باندهای مافیایی و خلع یدمجلس و
وجود اهرمهای مطلقه نامتناهی و مادامالعمر نامحدود و قدرتهای بادآورده رویینتن
غیر پاسخگو و سیاستگذاریهای خارجی بعضاً ناموفق و بنیادهای مرئی و بنگاههای نامرئی
غیراقتصادی و تجاری و اسكلههای غیردولتی نامتعارف و رانتخواری و یغماگری و فراری
دادن مغزها و بگیر و بهبندها و حصر و حبسهای نامألوف و باب شدن چنگیزی و مردمستیزی
و قانون گریزی و ایزوله كردن ارباب فكر و اندیشه و اسیر كردن منتقدان و ذبح نامطبوع
مطبوعات و حبس نامشروع اصحاب نشریات و نظارت جناحی ناصواب و نامعقول استصوابی و دادگاه
نامقبول روحانیت و فلج كردن دولت و بافت نامطلوب شورای مصلحت و مردم را هیچ انگاشتن
و بر شیپور قدرت دمیدن و كشور را بر بال باد گذاشتن،سرانجامی نامیمون دارد كه از نكبت
و شقوت آن به خدای بزرگ پناه میبرم. آنان كه بر شتر چموش قدرت سوارند و در میدان سیاست
دو اسبه میتازند و از نردبان مقدسات و اعتقادات مردم بالا میروند و گرد آسیاب ریاست
میچرخند و از پل دین میگذرند تا به دنیا برسند متأسفانه مؤید و مشوق عدهای چماق
به دوش و فرقهای كفن پوش كه دندان تمساح خشونت را تند و تیز میكنند و میخواهند عجوزه
تندخوی و عفریته زشت روی خشونت را به نكاح دین درآورند و امور مقدس را ملوث جلوه دهند
یعنی رجالهها و فاشیستهایی كه معجونی از جهل و جنونند و بندنافشان به مراكز ثقل قدرت
متصل است و مطلق العنان و افسار گسیختهاند و نه ملوم معاقب قضا هستند و نه محكوم معاتب
قانون. هم فقیه و هم فیلسوف و هم داروغه و هم حاكم و هم مفتی و هم قاضی هستند! فعالمایشاء
و حاكم ما یرید! ذوب شدگانی كه ماست را سیاه میبینند! و به تعبیر زیبای قرآن «قل هل
ننبئكم بالاخسرین اعمالاً الذین ضل سعیهم فیالحیوه الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون
صنعا» بگو ای پیامبر آیا با خبر كنم شما را به كسانی كه زیانبرترین مردمند آنها كه
عمل خود را تباه كردند در این سرای و گمان میبرند بهترین مردمند از لحاظ عمل!
شعبان بیمخهای وحشت و رهبت كه با هتاكی و سفاكی ننگ عنیف
و معیف كوی دانشگاه را آفریدند و با تهاجم حیوانی مرتع دانشگاه را چریدند و با تعرضات
شنیع پرده ناموس فرهنگ و علم را دریدند و در قتلهای زنجیرهای مظلومان بیگناه و قربانیان
بیپناه لعنت سرمدی خدا و نفرت ابدی خلق را خریدند. الذین اتخذوا دینهم لعباً و لهواً
و عزتهم الحیوه الدنیا.
همان عملههای استبداد و چماقداران قدم به مزد نامهذب مجنون
باطل اندیش و ظالم كیش كه چهره بینالمللی نظام را ملكوك و وجهه اسلامی انقلاب را مهتوك
نمودند. اولئك الذین طبعالله علی قلوبهم و اتبعو اهوائهم و عجب اینكه در آن دادگاه
حق سوز عدالت كش به آن بردگان مفلوك دست مریزاد نیز گفتند و من لم یحكم بما انزلالله
فاولئك هم الظالمون.
من در این سراشیبی عمرم كه صدای هولناك خطوات مرگ را میشنوم
و صاعقه مهیب «تجهزوا رحمكم الله فقد نودی فیكم بالرحیل» را استماع میكنم و مشتاقانه
لقاء حقتعالی و وصال اجداد طاهرینم را انتظار میكشم. موضوعی را كه باید در صدر مطالبم
به رشته تحریر میكشیدم مطرح میكنم و میپرسم حصر فقیهی وزین و مجاهدی نستوه و مرجعی
مبارز كه ثانی اثنین انقلاب و از اساطین نظام و اوتاد حوزه و اعاظم فقه و افاخم كشور
است با كدام عقل و نقل و آیه و حدیث و عرف و شرع و سیاست قابل توجیه است؟ سوابق مستحسن
و مدارج علمی چه فقیه و مرجعی همسنگ حضرت آیتالله منتظری مدظله است؟
معظمله نیمی از حوزه است و حوزه نیمی از اسلام و براین شناخت
بود كه رهبر فقید و عظیمالشأن انقلاب اسلامی، حضرت آیتاللهالعظمی امام خمینی قدس
سره القدوسی گرما بخشیدن به نظام و حوزه را به ایشان توصیه فرمودند. فاجعه نامسبوق
و نامسموع حصر ارتجاعی و غیرانسانی مجتهدی چون ایشان عاقبتی شوم و نتیجهای مشئوم و
پایانی مذموم دارد. الملك یبقی معالكفر و لایبقی مع الظلم.
عزت و حرمت و عظمت حریم مرجعیت معظم شیعه حتی در سیاهترین
حكومت و فرعونیترین رژیم نیز استوار وپایدار و برقرار بوده است. حوزههای نفوذناپذیر
علمیه همیشه كهف امین مردم و مراجع عظام تقلید علیالدوام حبل المتین ملت و روحانیت
اصیل پیوسته حصن حصین كشور و منهاج حقیقت و منوار فضیلت بودهاند و حیات و ممات همه
فقها از كلینی تا خمینی شاهد این مدعا است.
آه آه! شوقا الی رویته وا اسفا كه امروز شاهد حبوط روحانیت
و سقوط مرجعیت هستیم! دریغ و درد كه دژ مستحكم و نفوذناپذیر مرجعیت شیعه به دست غوغائیان
معركه سیاست و بازیگران صحنه ریاست به سود استعمار ضربه ای جانكاه خورد و الیالله
المشتكی.
انشاءالله ملت شریف كاستیها و قصوری را كه احیاناً مشاهده
فرمودند به حساب كهولت سن از ضعف جسمانی این پیر ارادتمند كه مدام دعاگوی ملت و كشور
است، بگذارند.
حقیر حدود سی سال پیش در نجف اشرف با كسب اجازه از محضر مبارك
حضرت امام، رهبر كبیر انقلاب به اقامه نماز جمعه در اصفهان مجاز شدم ولی با كمال تأسف
در شرایط موجود از امامت جمعه كنار میروم «الفرار ممالایطاق من سنن المرسلین».
در پایان برادران و خواهران بزرگوارم را به صبر و هوشیاری
و متانت اكیداً توصیه میكنم و ملت و كشور مظلوم را به صاحب اصلی ولایت مولانا و صاحبنا
حضرت مهدی موعود ارواحنا فداه میسپارم و دست همه طبقات را به رسم وفا و صفا میفشارم.
ای خداوند قسط و آزادی و ای پروردگار عدالت و آگاهی و ای آفریدگار
قلم و اندیشه، بر كویر تفتیده و مزرعه خشكیده ما بیش از این آب شعور و باران نور ببار
و رحمت واسعه خود را از این ملت بزرگ دریغ مدار. اللهم اظهر كلمه الحق و اجعلها العلیا
و ادحض كلمه الباطل و اجعلها السفلی انك علی كل شی قدیر و بالاجابه جدیر، اللهم انا
نشكو الیك فقد نبینا صلواتك علیه و آله و غیبته ولینا و كثره عدونا و قله عددنا و
شده الفتن بنا و تظاهر الزمان علینا، فصلّ علی محمد و آله و اعینا علی ذلك بفتح منك
تعجله و بضرّ تكشفه و نصر تعزّه و سلطان حقّ تظهره و رحمة منك تجللناها و عافیه منك
تلبسناها، برحمتك یا ارحم الراحمین.
اصفهان؛ سید جلال الدین طاهری
۱۷ تیر سال ۱۳۸۱، ۲۶ ربیعالثانی
۱۴۲۳
پاسخ آیتالله خامنهای
بسم اللّه الرحمن الرحيم
جناب آيةاللّه آقاي حاج سيد جلال الدين طاهري دامت توفيقاته
با سلام و تحيت ديروز نامه اي منسوب به جنابعالي ملاحظه كردم
كه در آن از برخي اوضاع كشور از جمله رواج فسادهاي اخلاقي و مالي و وجود تبعيض ميان
طبقات مردم و استفاده هاي نامشروع برخي از اصحاب مناصب حكومتي يا روحاني شكوه كرده
ايد.
اينها مطالب حقّي است كه اينجانب در چند سال اخير بارها در
اجتماعات عمومي و نيز در ديدار مسئولان ذيربط درباره ي آن هشدار داده و بسيج همه ي
امكانات را براي مبارزه با فقر و فساد و تبعيض از همه خواسته ام. اكنون هم معتقدم جز
با جهادي مخلصانه و برخاسته از احساس درد و احساس خطر، اين شجره هاي ملعونه قلع نمي
شود و اين محتاج همكاري و همصدايي همه بخصوص صاحبان موقعيتهاي حكومتي و اجتماعي است.
يقيناً از جنابعالي كه سوابق ممتدي در انقلاب داريد بيشتر
از خيلي ها انتظار و توقع داشته و دارم و اكنون كه طبق اين اعلاميه به اين فكر افتاده
ايد آن را به فال نيك مي گيرم.
امروزه براي رفع مشكلات مردم سه امر محوري وجود دارد، يكي
توليد كار و اشتغال براي نسل جوان پراستعداد و پرشمار اين كشور است كه مشكلات زندگي
را از دوش بخش مهمي از مردم ما بر مي دارد، دوم مبارزه با فساد اقتصادي در دستگاهها
است كه اگر عزم همگاني بر آن قرار نگيرد همه ي تلاشهاي دولت كنوني و دولتهاي قبلي را
خنثي و دستاوردهاي نظام مقدس ما را ضايع مي سازد و فاصله طبقاتي را عميق و منابع محدود
ملّي را به خورد متجاوزان به حقوق ملت مي دهد.
سوم و از همه مهمتر وحدت ملّي و يكصدايي مسئولان و خواص است
كه اگر مخدوش شود هيچ حركت سازنده به سامان نمي رسد. مردم فداكار و مؤمن ما بحمداللّه
در زير پرچم اسلام و انقلاب متحدند. نمونه اي از حضور پُرحماسه و پُرانگيزه ي مردم
در دفاع از نظام اسلامي و اعلام حمايت از مباني انقلاب را خود جنابعالي در سفر چند
ماه قبل اينجانب به اصفهان شاهد و ناظر بوديد و پس از آنكه عظمت و هيبت اجتماع مردم
مؤمن و غيور و جوانان پرشور و مصمم را در ميدان امام و خيابانهاي اطراف آن به چشم خود
ديديد به اينجانب گفتيد كه من از اوايل انقلاب چنين جمعيت متراكم و پرشوري در اين ميدان
عظيم نديده ام.
مردم بر خلاف تحليل تعداد انگشت شمار اشخاص مغرض يا فريب خورده،
پشتيبان نيرومند انقلاب و اسلام و امام اند. كساني كه بر اثر تلقين اطرافيان ناباب
و نامطمئن پنداشته اند كه نظام جمهوري اسلامي دوران ضعف وانحلال را مي گذراند، خودشان
در دوران ضعف و انحلالند.
دشمنان سوگند خورده ي انقلاب كه يكروز هم با امام و امت دل
صاف و مهربان نداشته اند با اين تلقين ها مي خواهند مردم را مأيوس، جوانان را گمراه،
و بعضي پيران موجّه ولي بي خبر را مدّعي امام و انقلاب كنند. در چنين شرايطي حرف زدن
و اقدام كردن هوشياري بيشتري مي طلبد و اندك غفلتي دشمنان داخلي و خارجي را در سوءاستفاده
و سوء نيت خود گستاخ مي سازد و جفاي بزرگي به اين ملت مظلوم است.
از همين رو، روزي كه اطلاعيه ي منسوب به جنابعالي صادر شده
ضدانقلاب كه در زير سايه ي آمريكا و اسرائيل با پول آنها زندگي و تغذيه مي كند بيشترين
سوءاستفاده را از آن كردند و آن را مقابله با سياستهاي امام راحل و نفي و رفض نظام
اسلامي و شعارهاي آن وانمود كردند.
البته بنده با سابقه ي رفاقت و آشنايي با جنابعالي و اطلاع
از سوابق ممتدتان در انقلاب و نيز اطلاع از محبّتي كه همواره نسبت به اينجانب ابراز
كرده ايد چنين برداشتي نمي كنم ولي كساني كه سخن شيطان را باور كنند و فريب آن رابخورند
نيز وجود دارند. اين بايد موجب شود كه همه ي ما در گفتار و اظهار خود هوشياري و دقت
و اخلاص بيشتري به كار گيريم و نگذاريم وحدت و انگيزه اين ملت بزرگ و قهرمان خداي نخواسته
با غفلت ما مخدوش شود.
آمريكا براي عملي كردن تهديد خود در ايران تنها كمبودي كه
دارد وجود يك پايگاه مستحكم مردمي است كه بتواند با استفاده از آن انتقام خود را از
انقلاب و اسلام و امام بگيرد و براي سركوب اين ملت آزاد و شجاع، يك ديكتاتوري سياه
شبيه ديكتاتوري پهلوي در اين كشور مستقر كند.
البته اين خواب بي تعبير و خيال احمقانه ي آنان مانند تحليلهاي
غلط هميشگي شان نسبت به مسائل كشور، براي آنان جز خسران و يأس چيزي به بار نخواهد آورد.
مهم آن است كه خواص ملت نگذارند هيچ حركت و اقدام آنان در خدمت آن هدف شوم قرار گيرد.
در باب فساد اقتصادي خوب است همه از اطرافيان و منسوبان خويشاوندي و شخصيتي خود شروع
كنند.
فساد را فقط در اشخاص دور دست نبينند، بلكه در نزديكان خود
و اشخاص ظاهراً مورد اعتماد خود هم آن را حس و با آن مبارزه كنند. بلاي گرفتاري در
مُشت اطرافيان نامطمئن موجب شد كه يكي از ياران و شاگردان نزديك امام در اواخر عمر
آن يگانه ي زمان، مطرود ايشان واقع شود و او را از دخالت در امور سياسي منع شرعي كنند
و باز اگر آن شخص به اين تصميم و اخطار حكيمانه ي استاد و مراد خود عمل مي كرد يقيناً
مشكلات بعدي را براي خود و كشور به وجود نمي آورد.
اينجانب جفاي به خودم را فراموش مي كنم اما همه بايد از امام
راحل عظيم خود آموخته باشيم كه جفاي به ملت و تلاش براي سُست كردن بنيان نظام اسلامي
قابل بخشش نيست.
در پايان از مردم عزيز و وفادار ومردان و زنان مؤمن و غيور
اصفهاني و بخصوص از فرزندان انقلابيم مي خواهم كه همه ي سعي خود را در حفظ آرامش شهر
و محيط نماز جمعه ي اصفهان بكار برند و از هر شعار و حركتي كه موجب تشنج و اختلاف و
دودستگي شود جداً پرهيز كند. بي شك يكي از مهمترين هدفهاي دشمن ايجاد هرج و مرج و آشفتگي
و درگيري ميان اقشار ملت است. با كمال هوشياري از تحقق اين خواسته ي دشمنان زبون و
ابله و پليد، جلوگيري كنيد.
اكنون كه جناب آقاي طاهري از امامت جمعه كناره گرفته اند مانند
ماههاي گذشته كه ايشان به خاطر ابتلائات جسماني در نماز حاضر نمي شدند جناب حجةالاسلام
آقاي حاج سيد علي قاضي عسگر و جناب حجةالاسلام آقاي حاج شيخ محمد تقي رهبر امامان جمعه
ي موقت اصفهان، نماز جمعه را با متانت و استحكام و شكوه فراوان برگزار كنند.
اينجانب از كسي شكوه نمي كنم و به مدد الهي اطمينان دارم و
به خاطر عزم مؤمنانه ي اين ملت بزرگ و عظمتي كه در هنگامه مشكلات از خود نشان مي دهند
جبهه ي سپاس بر درگاه الهي مي سايم و اگر شكوه اي در دل باقي بماند به درگاه ولي اللّه
اعظم (ارواحنا فداه) عرضه خواهم كرد.
والسلام علي جميع عباداللّه الصالحين
سيدعلي خامنه اي ۲۰ تیر ۱۳۸۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر