۱۳۹۴/۱۰/۱۰

تعطیلی روز آن‌لاین و تصمیم‌‌های کبری!

۱. از امروز به شکل رسمی - و تا اطلاع ثانوی - بیکار محسوب می‌شم. روز آن‌لاین بعد از بیشتر از ده سال فعالیت تعطیل شد. برای من که از اوایل - شماره‌های سوم (گفت‌وگو با ابراهیم یزدی، گفت‌وگو با مصطفی تاج‌زاده) - در این وب‌سایت مشغول بودم، سخت است. حس عجیب و ناشناخته‌ای. تعطیلی نه بابت توقیف بود، نه اختلاف با مدیرمسئول/ سرمایه‌گذار و نه تهدید و … بودجه نرسید و اولین روزنامه اینترنتی ایران - که در زمان خودش پیشرو محسوب می‌شد، اما چند سالی بود که در سراشیبی افتاده بود - تعطیل شد.
از این مدت کار با روز خاطرات خوبی هم دارم، مصاحبه‌های پیش از ۸۸، مصاحبه‌های بعد از ۸۸ با سیاسیون با اسم مستعار و از داخل ایران (مثل آخرین مصاحبه مرتضی الویری پیش از بازداشت). گفت‌وگو با افرادی نظیر عبدالواحد موسوی‌لاری، مسعود ده‌نمکی، محمدرضا خاتمی، سعید حجاریان و … بعد هم اعتراض‌های پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و خروج از کشور و داستان‌های بعدی و به عنوان حسن ختام هم گفت‌وگو با احمد شهید. (و یکی از دردناک‌ترین روزها: نوشتن گزارش درباره نامه عبدالله مومنی به آیت‌الله خامنه‌ای) درباره روز و تجربه این چند سال باید مفصل‌تر بنویسم و بنویسند.


فارغ از هر چیز، تجربه جالب و مفیدی بود، هم برای دست‌اندرکاران روز آن‌لاین و هم همکاران؛ به نظرم. تعطیلی روز البته ارتباطی به «قطع بودجه از طرف دولت هلند» نداشت، آن‌طور که مثلا حسین درخشان نوشته. روز اساسا هیچ‌گاه از «دولت هلند» بودجه‌ای دریافت نکرده بود. نهادهای مدنی و تحقیقاتی در راستای پروژه‌های خود، بودجه روز را هم تامین می‌کردند. به هر دلیلی نیز در نهایت تصمیم گرفتند تامین بودجه را ادامه ندهند.

۲. تعطیلی و فراغت از کار روزانه (بعد از چند سال؟ ده سال؟) عجیب و غریب است. البته که هنوز چند ساعتی بیشتر از این مساله نگذشته (و اگر بخواهم دقیق‌تر صحبت کنم، هنوز فرا نرسیده. در تمام این سال‌ها، روزهای پنج‌‌شنبه و جمعه تعطیل بودیم. احتمالا از شنبه این خلا را بیشتر احساس کنم)،‌ اما همین‌طور کارهای عقب‌مانده این چند سال در ذهن ام رژه‌ می‌رود و برنامه می‌ریزم: کتاب بیشتر بخوانم، روی چند پروژه معلق مانده که از قبل مانده، زبان فرانسه رو شروع کن، انگلیسی را تکمیل کنم و … به هیچ‌کدام می‌رسم؟


۳. تعطیلی روز و نداشتن جای ثابتی برای نوشتن،‌ احتمالا باعث شود که حضورم در وبلاگ و شبکه‌های اجتماعی بیشتر و پررنگ‌تر شود. این هم از آن قول‌هایی است که آدم هر چند وقت یک بار به خودش می‌دهد. اما حالا که سایت ده‌ساله نیست، کجا بهتر از وبلاگ برای نوشتن؟ آن هم وقتی می‌شود هیچ آداب و ترتیبی مجویی و هر چه می‌خواهد دل تنگ‌ات، بنویسی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر