۱۳۹۱/۱۰/۲۵

در رسانه‌های ایران چه خبر است؟


پیش‌نوشت: تاکنون درباره سانسور در مطبوعات و رسانه‌های داخلی زیاد شنیده‌ایم. آن‌چه که این درد را برای بسیاری تحمل‌ناپذیر می‌کند، "خودسانسوری" است. "کسری نوری"، در یادداشت کوتاهی که در روزنامه "بهار" منتشر شده، به خوبی فضای فعلی رسانه‌ها را تصویر کرده است. توضیح آن‌که این یادداشت، بدون دستکاری در رسم‌الخط منتشر شده است.

روزنامه بهار، مثل باقی روزنامه‌های اصلاح‌طلب، یک شیفت کاری ویژه در ساعات پایانی شب دارد که بعد از خروج اعضای تحریریه و شورای سردبیری فعال می‌شود. مدیرمسئول محترم در این شیفت از سکوت و خلوتی شب نهایت بهره را می‌برد و به بازخوانی مطالب و مرور تصمیمات می‌پردازد.
این شیفت معمولا دو کارکرد دارد:
1. تغییر صفحه اول، به نحوی که اعضای شورای سردبیری پس از چاپ روزنامه هر چقدر هم تلاش کنند به یاد نمی‌آورند این تصمیمات را کی و کجا برای صفحه اول گرفته‌اند؟!
2. حذف سطور و کلمات و واردکردن شوک‌های عصبی و فلج‌کننده به سرمقاله‌نویسان به نحوی که پس از انتشار مطالبتان دچار انواع و اقسام اعوجاجات فکری، آنارشی تحلیلی و شلختگی نگارشی شوند.جرح و تعدیل نوشته زمانی برای نویسنده جگرخراش می‌شود که به‌یاد می‌آورد ملاحظات مدیرمسئول را یک‌بار اعمال کرده و بازهم این جگر هنگامی به آتش کشیده می‌شود که پیش از این توافق شده بود هر نوع تغییری در حضور نویسنده و با اطلاع او انجام شود تا آن بخت‌برگشته با ذائقه و قلم خودش نوشته را حک و اصلاح کند.
ماجرا آن‌جا خوش‌مزه‌تر می‌شود که مدیرمسئول محترم آخر شب در تماس تلفنی اطلاع می‌دهد «برای این‌که فردا سکته نکنی، الان می‌گم که یک تغییر کوچولو در نوشته‌ات دادم» و...
صبح که نوشته‌ات را می‌خوانی به طرزی رویایی و شگرف ذهنت به سوی طبیعت پرواز می‌کند و با پرنده‌ای نازنین هم‌ذات‌پنداری می‌کنی، «اسکول».

۱۳۹۱/۱۰/۲۱

وطن ِ امروز

بعضی اسم‌ها هستند که در زمان درست، در مکان درست هستند. توضیح بیشترش این است که مثلا برخی اسم‌ها به برخی قیافه‌ها | باشگاه‌ها | موسسات و ... می‌نشیند. چطور؟ یا درست سر بزنگاه، یک نام خاص، می‌تواند توصیف‌گر یک وضعیت یا دوره‌ی تاریخی باشد. نگاه کنید به نام‌هایی چون قرون وسطی، عصر روشنگری. اسم‌ اشخاص هم البته به نظرم نقش جالبی دارند. یک ایتالیا است و گاریبالدی، فرانسه به ژنرال دوگل می‌بالد و از ویشی متنفر است و ... این پاراگراف البته نه توضیح خاصی دارد، نه دلیلی و نه منطقی؛ فقط تلاشی بود برای رهایی از بن‌بست چگونگی آغاز یک متن!
حالا وضعیت ایران است و آن‌چه که در کشور می‌گذرد به روایت "وطن امروز". اسم بامسمایی است، نه؟ وطن امروز ما به روایت "وطن امروز" تبدیل به مکان جالبی شده است. ملغمه‌ای است از جاسوس و دشمن و بی‌بند و باری جنسی و سواستفاده مالی و قتل و غارت و جنایت و رانت و پارتی بازی و "یک نفر" که دن‌کیشوت‌وار، مقابل همه‌ی آن‌ها ایستاده است و البته کسی هم تره برایش خرد نمی‌کند. کسی هم از ساکنان "وطن ِ امروز" نیست که بیندیشد اگر کسی از این حضرت دن‌کیشوت ما، حتی نمی‌پرسد "خَرَت به چند مََن؟"، پس حضرت ایشان چه کاره‌اند در این مملکت؟
غرض البته این نبود. خواستم به نکته‌ای اشاره کنم و بگذرم. چندی پیش "وطن امروز" متنی منتشر کرد درباره روابط جنسی کارمندان بی‌بی‌سی فارسی. متنی به غایت سخیف، غیراخلاقی و مملو از دروغ و تهمت و ... خواستم بگویم اگر روزی روزگاری، یک فرد غیرایرانی، شما را خفت کرد و از شما پرسید که امروز در وطن‌تان چه خبر است، همین گزارش، عمق تمام فجایع را به خوبی نشان می‌دهد. سرتان را بالا بگیرید، بدون نیاز به تمرکز یا گیر افتادن در دام توضیح‌های پر طول و تفسیر، تنها بگویید که "وطن، امروز این است!"

در همین زمینه:
   - علی همدانی: ریشه‌ام وجودتوست